My World, My Rules

نظرات تخصصی و تحلیل وقایع، نوشته های مربوط به حوزه های تخصصی و علایق شخصی من!

نظرات تخصصی و تحلیل وقایع، نوشته های مربوط به حوزه های تخصصی و علایق شخصی من!

My World, My Rules

Political Science Master degree
International Law Ph.D. student
National Security Researcher
Intelligence Analyst
IRGC

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۱۵ مطلب با موضوع «تحلیلی» ثبت شده است

بسم الله الواحد القهار

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمومنین و ائمة المعصومین علیهم السلام.

جنگی که در بامداد جمعه، ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ از طرف رژیم صهیونسیتی اشغالگر قدس به ایران اسلامی تحمیل شد، با شهادت جمعی از پاکترین انسان های این مرز و بوم آغاز شد و با شهادت شش تن از دانشمندان فیزیک اتمی ایران ادامه یافت و در این میان، رژیم منحوس باز هم نتوانست خوی درندگی و خونخواری و کودک کشی خود را مهار کند و در نتیجه به جمعی از هموطنان غیر نظامی نیز حمله کرد و مردان و زنان کودکان بسیاری در آتش جهل مرکب این ناپاک زادگان سوختند و به شهادت رسیدند.

اولین خبر صبح جمعه شهادت رئیس ستاد کل نیرو های مسلح جمهوری اسلامی ایران، سپهبد پاسدار شهید محمد حسین باقری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپهبد پاسدار شهید حسین سلامی و فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء، سپهبد پاسدار شهید غلامعلی رشید و ساعتی بعد خبر شهادت سرلشکر پاسدار شهید امیرعلی حاجی‌زاده بود که هر چهار تن از نوابغ اطلاعاتی و عملیاتی دوران دفاع مقدس و از معماران دکترین دفاعی و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران بعد از جنگ بودند.

اما معرکه جنگ محل سوگواری نبود و هرچند دل کل ملت و مخصوصا همکاران فرماندهان ارشد شهیدمان خون به دل شده بودند، اما دندان کینه به هم فشردند و با عزم راسخ در مقابل دشمن متجاوز حیله گر ایستادند.

طبق اطلاعات تایید شده که بخشی از آن در رسانه ها نیز بازتاب داشت، رژیم منحوس اینگونه حساب کرده بود که با زدن فرماندهان ارشد نظامی، ساختار تصمیمگیری و سلسله مراتب فرماندهی از هم خواهد پاشید و یا دست کم چندین روز از کار خواهد افتاد. و در این بین، فضا برای براندازان فراهم خواهد شد تا در بهت نیروهای نظامی و امنیتی حاصل از شوک حمله و شهادت فرماندهان به میدان آمده و اقدام به براندازی نمایند. به گفته یکی از روزنامه نگاران صهیونیست در شبکه ۱۴ رژیم، رضا پهلوی، تفاله منحوس باقی مانده از نظام مونارشی پیشین، به نتانیاهو قول داده بود که تنها دقایقی بعد از حمله به ایران طرفداران وی دست به اغتشاش زده و اقدام به براندازی خواهند نمود و از چند چهره سیاسی داخلی هم نام برده بود که طرفدار وی هستند و به اغتشاشگران خواهند پیوست.

اما تدبیر مقام معظم رهبری به عنوان فرماندهی کل قوا و انتصابات سریع و معنادار بجای شهدای گرانقدر و سرعت عمل در ترمیم سلسله مراتب فرماندهی از یک سو و انسجام ملت ایران از تمام سلایق از سوی دیگر محاسبات ناپاک زادگان صهیونیست را به هم ریخت و نه تنها مردم در حمایت از پاسخ دندانشکن نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران یکصدا شدند، بلکه همان چهره های سیاسی که شاهزاده متوهم در خیالات کودکانه خود هنگام سان دیدن از عروسک ها و بالش ها، گمان میکرد طرفدار وی هستند هم بیانیه های وحدت و ایستادگی در برابر دشمن متجاوز صادر کردند و در کمتر از ۱۰ ساعت، موج حملات طوفانی و کوبنده ایران آغاز شد و با تاکتیک های جنگ روانی در تنظیم تعداد و ساعت شلیک و اهداف موشک های ایرانی، ضمن تخریب روحیه اشغالگران، شهرهایشان را نیز به وضعی دچار نمودند که در عکس هایی با زوایای بسته از محل استهداف موشک های ایران، تشخیص اینکه عکس تلاویو است یا غزه تقریبا غیرممکن مینمود.

و این پیچ تاریخی هم نشان داد که دشمنان ملت ایران، هیچ شناختی از روحیه و اعتقادات ایرانیان ندارند.

اینجا بود که رژیم منحوس، متوجه عمق گوری که برای خود کنده بود شد و تلاش کرد تا آمریکا را در جنگ داخل کند، از پیشنهاد و التماس گرفته تا ممنوعیت خروج شهروندان آمریکایی از اراضی اشغالی تا شاید در حملات ایران آسیب ببینند و افکار عمومی آمریکا ترامپ را مجبور به ورود در جنگ بنمایند.

هرچند که ترامپ نهایتا قمار کرد و اقداماتی نمایشی انجام داد. اما شبکه های اجتماعی رسانه های جریان اصلی را دور زدند و با تحلیل و بررسی خود به نتایج درستی رسیدند. دیگر نیاز نیست که ما سعی کنیم اشغالگران را به دنیا معرفی کنیم. اشغالگران جز در رسانه های تامین مالی شده و دفتر سیاستمداران غربی، دیگر طرفداری ندارند و دستشان برای انسانهایی که آزادانه فکر میکنند، رو شده است.

رویکرد جمهوری اسلامی ایران هم تنبیه متجاوز تا لحظه پشیمانی مطلق است. به گفته سرلشکر رضایی همانطور که بعد از دفاع مقدس ۳۶ سال در امنیت بودیم، باید در این جنگ هم چنان ضربه ای به ناپاک زادگان صهیونیست بزنیم که تا ۵۰ سال آینده هیچ دولتی فکر حمله به ایران را در مخیله اش پرورش ندهد.

و ما النصر الا من عند الله

بسم الله الرحمن الرحیم

در این پست قصد دارم درمورد جنگ بنویسم. فارع اراده دولت برای (سوء)استفاده از آن و یا فارغ از حب و بغضی که به اشخاصی که در این مطلب بدان اشاره خواهد شد.

تقریبا دو هفته است که موضوع حمله آمریکا به ایران نقل محافل عمدتا خاکستری شده و هرکس به نحوی از طنز و ترس درمورد این جنگ گفته و نوشته و رسیده ایم به روزی که برای مذاکره در عمان روز مشخص شده. اما برای همه باید واضح و مشخص باشد که این مذاکرات نتیجه تهدید آمریکا به حمله علیه ایران نبود بلکه همان استفاده ایست که دولت با نظرات معلوم خود همواره بدان تمایل داشت و امروز نه تنها کارشناسان نظامی و اطلاعاتی که امثال عراقچی و تختروانچی هم میدانند که آمریکای امروز، غول بی شاخ و دم دهه 70 میلادی نیست و تبدیل به یکی از گاوچرانهای نمایشی فیلمهای وسترن ایتالیایی شده است.

فقط یک گردش ساده در حساب سیاستمداران سابق آمریکا کافی است تا ببینیم که کسانی که در اوج ابرقدرتی آمریکا در راس امور بودند امروز چگونه از ورطه ای که تهدید ترامپ علیه ایران در مقابلشان ایجاد کرده وحشت زده شده اند و در مصاحبه های مختلف بدان اقرار میکنند. نکته مهم این مصاحبه ها این است که یک سال قبل، کارشناسان نظامی و دریاسالار های بازنشسته توهم حمله به ایران و پیروزی در جنگ را احمقانه میخواندند و امروز حتی کارشناسان وزارت خزانه داری دولت ریگان هم به این نتیجه رسیده که حمله ایران یعنی پایان هزمونی آمریکا در غرب آسیا و بدنبال آن جنگ هسته ای جهانی.

و استدلال آنها عبارت از این است که آمریکا بعد از حمله به ایران که چین اتمی و پاکستان اتمی اعلام کرده اند که در این جنگ در طرف ایران خواهند ایستاد چنان شکست مفتضحانه ای خواهد خورد و منافع خود را در قطر و عمارات و عربستان خاکستر خواهد کرد که افکار عمومی آمریکا که با یک اپلیکیشن میتوان آنها را قانع کرد که ترامپ را به دفتر بیضی بازگردانند، در مواجهه با این شکست، خواستار تلافی و انتقام خواهند بود که صرفا از طریق بکاربستن سلاح اتمی میسر است و فارغ از اینکه بمب افکن های استراتژیک بی-2 و بی-21 آصلا خواهند توانست به صد مایلی مرز های ایران نزدیک شوند یا نه، چین و روسیه در برابر این اقدام سکوت نخواهند کرد، نه به خاطر ایران که بخاطر معادلات حساس قدرت که از فرط حساسیت هر لحظه در شرف فروریختن است و استفاده مجدد از سلاح اتمی چیزی نیست که دو قدرت معارض آمریکا بدان تن بدهند و اگر قرار بر استفاده از سلاح اتمی باشد، چین تعداد بیشتری سلاح اتمی دارد و روسیه قدرتمند ترین بمب های هسته ای از هر نوع را.

 

در طرف دیگر شاهدان صحنه که دنیا را صرفا از پنجره الگوریتم های شبکه های اجتماعی شان نمیبینند از خودشان میپرسند اتحاد آمریکایی که به حوثی ها حمله کرد تا کشتی های اسرائیلی از باب المندب عبور کنند و منجر به بسته شدن کامل تنگه شد با اسرائیلی که علاوه بر عجز اش در مقابل یک گروه چریکی در منطقه ای کوچک و محاصره شده دو بار از ایران توسری خورد و در جواب تنها توانست نرسیده به حریم رادار های ایران چند موشک هوا به زمین شلیک کرده و برگردد، در برابر ایرانی که دکترین دفاعی سپاه پاسدارانش نظامیان غربی را به چه کنم چه کنم انداخته و ارتشی که بعد از جنگ تمام نیرو را در بازوانش جمع کرده و منتظر دشمن است و دشمن از نقشه ها، تجهیزات و تاکتیک های پنهانش خبر ندارد، و هر روز در یکی از حساس ترین مراکز اطلاعاتی و امنیتی خود جاسوسان ایرانی کشف میکند، چه کاری خواهد توانست بکند؟ و حالا تمام این دو پاراگراف را ضرب کنید با تاثیر مصاحبه علی لاریجانی که در جهان تحت عنوان بیانیه مشاور رهبر عالی ایران منتشر شده که غربی با با این عبارت خلاصه کرده اند: اگر میخواهید ایران دارای سلاح اتمی را ببینید، بما حمله کنید. و فارغ از اینکه چه کسی چه حسی نسبت به آقای علی لاریجانی دارد، باید به این جنبه توجه کرد که سخنان ایشان به عنوان مشاور حضرت آقا به شدت مورد توجه قرار گرفته و خیلی ها را به وحشت انداخته.

 

از طرف دیگر خیلی از جوانان انقلابی و مذهبی از خبر مذاکره با آمریکا ناراحت هستند و از اینکه قرار است ایران با آمریکای ترامپ که عامل شهادت قهرمان ملی ما سرداز شهید، سپهبد سلیمانی است مذاکره کند انتقاد  های تندی میکنند و امر رهبری را نادیده گرفته شده میدانند. درصورتی که در این امری ما نسبت بدان کراهت داریم، خیری است که از شعاع دید خیلی ها خارج است.

اسرائیل در طول طوفان الاقصی که موجودیت خود را در خطر دید تمام کارتهای خود را بازی کرد. قرار نیست غرور و تعصب قدرت تحلیل ما را بگیرد. کارت انفجار پیجر ها، کارت سوریه و ترکیه، کارت مخالفت دولت لبنان با حزب الله. آن هم حزب اللهی که سید حسن شهید نصرالله  را دارد، شرایطی فراهم کرده سربازان و سرداران گمنام امام زمان روحی فدا سخت در تلاش هستند تا مجددا زمین بازی را به حالت قبل بازگردانند.

از توجیه دولت لبنان گرفته تا سازماندهی مجدد و آموزش فرماندهان میدانی جدید حزب الله و نفوذ به اتاق فکر فشل جولانی و دبل کردن مهره های کلیدی و تصمیم ساز در شبه دولت شورشی سوریه و فراهم کردن مقدمات گوشمالی صامت ترکیه نیاز به زمان و تمرکز برای این عزیزان خدوم دارد.

و خدا را شکر که در بدنه اصلی نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، خستگی و غیرممکن وجود ندارد و حتی اگر به اندازه سوراخ سوزنی راه وجود داشته باشد، کارشناسان نظامی و اطلاعاتی ما شروح به طراحی عبور دادن قافله از آن راه میشوند. تاریخ نیرو های مسلح ایران اثبات این ادعای من است که کم و گزاف نیست.

این مطلب را با عبارتی شاعرانه از یک تحلیلگر اطلاعاتی آمریکایی در دهه70 میلادی به پایان میبرم که در بخشی از تحلیل خود نوشته بود(([امام] خمینی (ره) ملتی دارد که اگر امروز به آنها بگوید باید به مریخ سفر کنیم، نمیپرسند چرا یا چگونه، فقط میپرسند کی باید آنجا باشیم؟)) و یادمان نرود که سربازان امام خامنه ای  روحی فداء سربازانی به مراتب ولایی تر، قوی تر و باهوش تر و بسیار بیشتر از حد انتظار خیلی ها هستند.

والسلام من اتبع الهدی 

بسم الله الرحمن الرحیم

روز گذشته سناریو های محتمل پیرامون اردوغان و اقشار درگیر در این ماجرا(جدای اغتشاشگرانی که همواره به دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلود هستند) را بررسی کردیم ولی امروز کنفرانس پروفسور دکتر جیمز کی لیندسی باعث شد سناریوی دیگری در ذهن نم جرقه بزند.

در تمام مدت 6 روزی که اکرم ایمام اوغو تحت بازداشت بود تجمعات اعتراضی از استانبول به آنکارا و آنتالیا و ازمیر هم سرایت کرده، همه از جمله من به پایان اردوغان فکر میکردیم و این روند را پایان وی میدانستیم، منتها با تاریخ های مختلف.

اما اگر موضوع دقیقا برعکس باشد چه؟

اگر تمام این ماجرا ها نتیجه خوش رقصی اردوغان برای ناتو و نجات رژیم صهیونیستی باشد چه؟

اکرم ایمام اوغلو بعد از انتخاباتی که دبیرکل حزب جمهوریت خلق در آن شکست خورد و اوزگور اوزل که یک سیاستمدار نسبتا گمنام بود دبیر کل حزب شد، محبوب ترین شخص در حزب و تنها گزینه محتمل برای شکست اردوغان در انتخابات آتی در نظر سایر احزاب بود. محبوبیت و نفوذ او در افکار عمومی مدتها بود که دقیقا مانند پروژه بگیران توییتری ایران، در ترکیه نیز پروژه بگیر ها را به صف کرده بود تا علیه وی فعالیت کنند ولی با توجه به اینکه یوتیوب ترک زبان در اختیار لائیک ها و طرفداران غرب است، قدرت یوتیوب به توییتر در فضای سیاسی ترکیه میچربید و محبوبیت امام اوغلو حفظ میشد و روز به روز نیز بیشتر میشد.

نکته دیگر انتخاباتی بودن شهرداران در ترکیه است که ایمام اوغلو در رقابتی نابرابر با کاندیدای حزب عدالت و توسعه و طرفداری و حمایت مالی عظیمی که از رقیب وی برای انتخابات شهرداری کلانشهر استانبول شده بود، مجددا رای آورد و پیروز شد و اقدامات وی به عنوان شهردار در نظر طرفدارانش از اقدامات کل دولت اردوغان موثر تر بوده و صد البته قابل دفاع تر.

حال ما امروز شاهد این هستیم که این شخص بازداشت شده. مانند صلاح الدین دمیرتاش و احمد ترک، روئسای احزاب کرد ترکیه که علاوه بر زندان های طویل المدت حکم ممنوعیت دخالت در سیاست هم دریافت کرده اند.

حکم ممنوعیت دخالت در ساست سال قبل هم درمورد ایمام اغلو مطرح شده بود اما بازداشتی در کار نبود و صرفا یک جریان رسانه ای بود که پیگیر بودند بدانند این شهردار از کجا اینهمه بودجه آورده که در سطح استانبول رستورانهایی تاسیس کرده که به فقرا و نیازمندان به رایگان سوپ و نان و باقی غذا ها را با قیمت های بسیار نازل میدهد.

حال که اکرم ایمام اغلو دستگیر هم شده و تقریبا در مورد تمام جرائم قید شده در حقوق اساسی ترکیه قرار است بازجویی شود، اصلا بعید نیست که به دستور اردوغان، دادگاه حکم ممنوعیت دخالت در سیاست به وی بدهد تا بدین ترتیب مهمترین رقیب خود را از سر راه بردارد و با خیال راحت تا زمان اعلان انتخابات پیش از موعد، حساب محرم اینجه که محبوبیت ایمام اغلو را ندارد برسد.

 

پس باید طرف دیگر سکه را هم ببینیم، یک طرف ماجرا احتمال اتمام کارکرد اردوغان بود برای غرب و ناتو بعد از ماجرای سوریه و نتجات اسرائیل غاصب، و روی دیگر سکه پاداش این خوش رقصی برای غرب و خیانت به مسلمین است که چراغ سبز آمریکا به اردوغان است برای نابود کردن تنها رقیب انتخاباتی که امکان شکست وی در انتخابات پیش از موعد 2026 را داشت. مردم تظاهرات خواهند کرد. پلیس برخورد خواهد کرد. روشنفکران و نویسندگان دیگری هم به زندان خواهند رفت و آمریکا چشم خود را روی تمام اینها خواهد بست و حقوق بشر هم لکه دار نخواهد شد.

والسلام

بسم الله الرحمن الرحیم 

امروز پنجمین روز از آغاز اعتراضات به دستگیری اکرم ایمام اوغلو شهردار استانبول از چهره های مطرح حزب جمهوریت خلق است. اتهامات وی کلکسیونی است از تمام اتهاماتی که در فضای سیاسی ترکیه تابو محسوب میشوند. از کمک به گروهک پ.ک.ک تا فساد اداری و گناه کبیره ! انتقاد از اردوغان.

اما این تظاهرات باعث شده تا اقشار مختلفی تحلیل های مختلفی را ارائه کنند. که متاسفانه اکثر این تحلیل ها احساسی است. تجربه ثابت کرده که اردوغان هوش مدیریت افکار عمومی را دارد و بارها از شرایط مشابه جان به در برده. اما نکته مهم اینجاست که چک لیست کارکرد اردوغان برای غرب و ناتو در حال پر شدن است و چهره منافق او نزد مسلمانان ممکن است حکام اصلی را به این تصمیم برساند که اردوغان را با ملت تنها بگذارند ویا یک مذاکره دیگر.

اردوغان در مذاکره با ناتو، با تعهداتی جایگاه خود را تا سال ۲۰۲۶ که باید اعلام انتخابات پیش از موعد کند، وقت بگیرد و باقی موارد باقیمانده ترکیه را نیز فروخته یا به اجاره های ۹۹ ساله به شرکت های تابعه بلک راک داده و حداکثر نقدینگی ممکن را برای دوران بعد از ریاست جمهوری خود فراهم نماید.

گزینه سوم، توافق اردوغان با غرب سر این موضوع است که هنوز توانایی اعمال اراده ناتو را در شانگهای و کنفرانس امنیتی مسکوو دارد و میتواند محور one belt one road را دچار چالش نماید و قضیه زنگزور را ادامه دهد که در این صورت، تمام این تظاهرات مانند ماجرای پارک گزی، به خاطره تبدیل خواهد شد.

 

نکته نهایی که باید در تحلیل ها بدان توجه داشت این نکته است سقوط اردوغان هرچند بسیار دور از ذهن است، با بقای وی در فضای سیاسی ترکیه تفاوت چندانی ندارد و توانایی های اردوغان در شرق، با سقوط اردوغان تفاوتی در منافع غرب ندارد چرا که حزب اصلی مخالف اردوغان حزبی غرب گرا و تماما پیرو آمریکا و ناتو است و درصورت جایگزینی حزب جمهوریت خلق در قدرت، آمریکا ضمن مطرح شدن به عنوان قهرمان آزادی بخش در نظر مردم، اراده سیاسی، اقتصادی و ژئوپولیتیک خود را به راحتی گذشته اعمال خواهد کرد.

در ادامه تحلیل وعده داده شده:

موضوعی که میخواستم ساعتی قبل بدان اشاره نمایم اما وقت و موقعیت آن نبود، اشاره به جامعه شناسی سیاسی ترکیه علی الخصوص در مرکز ثقل آن یعنی استانبول. قبل از هر چیز اول باید بدانیم افرادی که به اعتراض برخاسته اند چه کسانی هستند و چه خواسته هایی دارند. ما نمیتوانیم آرزو های خود را به عنوان تحلیل بیان کنیم.

بله من هم دلم میخواست که این تجمع، تجمع جوانان مومن و مسلمان باشد علیه اردوغان منافق و خائن به مسلمین که اسرائیل را از ورطه نابودی نجات داد، اما حقیقت چیز دیگری است و اصولا طرفداران حزب جمهوریت خلق(CHP) مشکل چندانی با غرب و آمریکا و سگ هار آمریکا در منطقه(رژیم صهیونیستی) ندارند. حتی یکی از انتقادات طرفداران این حزب که از آن تحت عنوان (حزب مخالف مادر) یاد میشود از اردوغان این است که با اسلام نمایی وجهه ترکیه را در مجامع بین المللی خراب کرده و تمام قد معتقد به لائیسیته هستند و دیندار و بی دین، در کنار هم مطالبه همکاری بیشتر با آمریکا و اروپا را دارند و باز هم ژست اسلام نمای اردوغان را مانع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بعد از حدود 20 سال مذاکره میدانند. پس کسانی که تحلیل هایی با طعم بیداری اسلامی به خوردتان میدهند را آنفالو کنید!

از طرف دیگر در میان معترضان به بازداشت اکرم امام اغلو، گروهی نیز وجود دارند که از تورم های وحشتناک (که تورم های ایران پیش آن با دلار 100 تومانی یک نمایش کمدی به نظر میرسد)به تنگ آمده اند و امروزه از رای هایی که در انتخابات گذشته به اردوغان داده اند پشیمان هستند و به این بهانه قصد رهایی از حکومت 23 ساله اردوغان را دارند و معتقدند هر حزبی بهتر از حزب اعتدال و توسعه عمل خواهد کرد.

گروه سوم افرادی هستند که نه شخص اردوغان که بعد از تغییر قانون اساسی و ریاستی شدن نظام ترکیه از حزب جدا شد، نه حزب اعتدال و توسعه که حاصل سیاست های اردوغان بود و بعد از تغییر قانون اساسی هم پایه پارلمانی وی شده و با استفاده از قدرت مالی و امنیتی نهاد ریاست جمهوری اکثریت کرسی های مجلس را در اختیار نگاه داشته تا اوامر سلطان خاقان اردوغان بدون شبهه تصویب شود، نه حزب ملی گرا که با حزب اعتدال اعتلاف کرده و نه هیچ حزب مخالف دیگری برایشان اهمیت ندارد. آن ها صرفا از نظام دیکتاتوری به وجود آمده بعد از سال 2011 شاکی هستند و ساختار نهاد ریاست جمهوری را به دولت هیتلر(بلانسبت رایش سوم) تشبیه میکنند. هرچند به نظر من در دولت رایش سوم، هیلتر تا این اندازه در اداره امور  و گردش کار ادارات دخالت نمیکرد. آنها میت(تشکیلات اطلاعات ملی) را به اداره اس اس تشبیه میکنند چون اخیرا نهادی به نام CIMER (به تلفظ جیمر) تشکیل شده که نقش گشتاپو را از میت ربوده و تقریبا در هر کاری حتی کوچکترین انتصابات دخالت میکند، بجای قوه قضائیه و وزارت دادگستری حکم جلب و بازداشت صادر میکند و مهمترین کار وی دخالت در احکام قضاتی است که مخالف مونویات اردوغان رای صادر میکنند.

به عنوان مثال قانونی که بعد از تغییر نظام ترکیه از پارلمانی به ریاستی تصویب شد، قانون ممنوعیت توهین به رئیس جمهور بود که به تشخیص شخص شخیص اردوغان وزارت دادگستری از اجرای کامل این قانون عاجز بود و امروزه جیمر به این مهم رسیدگی کرده خیل عظیمی از روشنفکران، اساتید دانشگاه، روزنامه نگاران، نویسندگان، توئیت زنندگان، یوتیوبر ها! گیمر ها! و حتی زنان خانه دار! را به بهانه مصاحبه با یک کانال تلویزیونی خصوصی که مصاحبه حتی پخش هم نشده را به پای میز محکمه کشیده و کیفر داده است و برای اینکه در زندان برای این افراد جا باز کنند، به دستور جیمر، جیب بر ها، متجاوزین، خفت گیر ها، چاقو کش ها و ارازل و اوباش باید با یک تعهد و درج در پرونده آزاد شده راهی زندان نشوند تا جا برای اساتید دانشگاه و نویسندگان و روزنامه نگاران و گیمر ها و استریمر ها وجود داشته باشد.

برای اطلاعات بیشتر به اخبار منتشر شده پیرامون افسر پلیس زنی که در درگیری چاقو خورد و مرد مراجعه کنید. نوشین منگو روزنامه نگار اخراجی از سی ان ان در برنامه یوتیوبی خود مجرمانی که در یک هفته مرتکب جرایم خشن شده اند را لیست کرده که همگی مابین 18 تا 40 بار سابقه دستگیری بدون حبس داشته اند و صرفا در پرونده شان درج شده و بعد 24 ساعت آزاد شده اند و قاتل افسر پلیس زن نیز 27 سابقه دستگیری داشت.

گروه سوم دقیقا به این ساختار معترض هستند و نه گرانی یا حمایت از رژیم منحوس صهیونیستی.

 

در پایان باز هم تاکید میکنم، اردوغان حتی با چند برابر این اعتراضات هم سقوط نمیکند و سرنگونی وی در گرو سررسید تاریخ انقضای وی برای غرب و ناتو است و حتی با تصور اینکه تاریخ انقضای وی هم در نظر غرب تمام شده باشد زودتر از تابستان 2026 شاهد سقوط اردوغان نخواهیم بود.

بماند برای تاریخ

والسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از مدت های مدید دوباره به طور اتفاقی فیلم (دیدن این فیلم جرم است) را دیدم. بار سوم بود که این فیلم را تماشا میکردم. و باید بگویم حال بسیار بدی پیدا کردم.

فیلم مذکور یک فیلم کاملا محتوا محور است که سعی کرده مطالب و پیام های سیاسی خود را با مدیوم سینمای رئالیستی با مخاطب به اشتراک بگذارد و ضعف در توان پرداخت بصری باعث شده تا پیام های سیاسی نه به صورت رهیافت مخاطب که به صورت دیالوگ های تیپ های ماجرا به مخاطب عرضه شود. ولی نه من منتقد سینمایی هستم که این مسائل برایم مهم باشد و نه خود فیلم این ادعا را دارد. کارگردان و تهیه کننده این رسالت را برای خود برگزیده بودند که در آن بازه تاریخی حرف دل میلیون ها نفر را به این صورت بزنند و زدند.

درد من از همان پیام های سیاسی فیلم است... فیلمی که در زمان دولت دوازدهم(دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی) ساخته شده و انتقادی سیاسی-عقیدتی-ساختاری بود به ضعف های دولت سراپا ضعف روحانی.

آری من این فیلم را سه بار دیدم. بار اول همان موقعی بود که منتشر شده بود. فیلم توقیف بود و نسخه ای که تیم سازنده فیلم برای جشنواره فیلم فجر فرستاده بود در اینترنت منتشر شده بود و من هم همان نسخه را دیدم. این فیلم هم مثل سه فیلم مطرح دیگر در آن سال به دلیل انتقاد از حماقت* های دولت دوازدهم توقیف شده بودند، توقیف شده بود. حس و حال آن سالها و محتوای فیلم و وقوف به توقیف بودن فیلم، خشمی در من برانگیخت که تا روزها روح  و روانم را آزرد. خشم از دست میانبر هایی که ساختار را دور میزنند و امثال حسن روحانی را به نا حق بر مسند ریاست بر جمهوری مینشانند که آراء خود را نه برای آینده کشورشان که برای اطفاء حریق هیجانات خود مینویسند و نه به حب علی (ع) که از بغض معاویه به صندوق میریزند و معاویه صفتان زمام امور شیعه خانه امام زمان (عج) را به دست میگیرند و دست افلیجشان نای همراهی با مغز های کوچک و غرب زده شان ندارد و حتی از رفع و رجوع امورات خود عاجزند، چه رسد تلاش برای اعتلای کشور! و اینان که سر ذلت را مقابل بیگانگان خم میکنند، خود بر سر مصلحان و منتقدان هم میهن خود میکوبند و آن رند ظریفی که لبخند بر لب و دست به سینه در مقابل اجانب غربی کرنش میکرد، در مجالس و محافل داخلی عکسی ندارد جز به اخم و خشم.

 

دومین بار این فیلم را در معیت دوستی عزیز دیدم در زمانی که سیدی بزرگوار آمده بود تا درد های ملت را التیام بخشد...و هربار دست التیام بخشش زخمی از ملت را مینواخت، تیری از غیض و کینه و نفرت از جانب همان مغز های کوچک غرب زده روح و روان و شخصیت وی را نشانه میرفت و چه زخم هایی که این سید برداشت و خم به ابرو نیاورد و اجازه نداد هم وطنش جز لبخند از او ببیند و اخم و اقتدارش را برای بیگانگان نگاه داشت ولی باز هم گرمای روح بزرگش همان بیگانگان را که با سمت با صلابت شخصیت وی طرف بودند را نیز گرم میکرد. آن روز ها هرگز فکر نمیکردم که دو سال بعد برای این سید بزرگوار سوگوار خواهم بود. در این دوران بود که باز هم مرتکب جرم تماشای این فیلم شدم و در کنار حسرتی عمیق از هشت سال که به خاطر آن طیف سیاسی معلوم الحال از 88 میلیون نفر تباه و تلف شد، بارقه هایی از امید داشتم که دیگر آن دوران ذلت بار و رخوت ساز به سر آمده!!!

 

و اما سومین بار که امروز است و حسی که بعد از دیدن این فیلم به من دست داد ترس بود... ترس از این که ملت ایران نمی آموزند. از خطا عبرت نمیگیرند و دست به سوراخی میبرند که سه بار از آن سوراخ گزیده شده اند. حافظه تاریخی ندارند و سواد رسانه ای که سهل است، بصیرت درک ساده ترین معادلات را در هنگام هیجان زدگی ندارند. و رسانه های غرب زده چه خوب یاد گرفته اند که دم انتخابات این جماعت را به هیجان آورده و عقل و فکر و بصیرتش را بگیرند و بعد از خوابیدن هیجانات هم هیچ مسئولیتی در قبال زخمی که بر پیکره ملت و سطور تاریخ زده اند قبول نکنند. البته از این رسانه ها که با پول و ایدئولوژی یک جریان سیاسی شکل گرفته اند تعجبی نیست که در راستای منافع هم حزبی های خود به قیمت خون دل یک ملت قلم بزنند. تعجب از ملتی است که در بزنگاه های تاریخی از خود بصیرتی نشان میدهد که جهان را متحیر میکند ولی در هنگامه کارزار انتخابات و هیجان مباحثات و مشاجرات و اینوری و اونوری و چپ و راست و سیاه و سفید به کلی عقل از کف میدهند و چشم در فراموشخانه میبندند و سوار موج های ساختگی پاپت مستر ها به صندوق های رای میرسند و نه با منطق که با حب و بغض های واهی و بیم و امید های ساختگی به جریانی رای میدهند که سه سال پیش خود از دست ایشان دست ندامت بر سر میکوفتند و اکنون که کم کم عقل را به جای سابق باز گردانده و چشم از عاریت فراموشخانه باز پس گرفته اند و نرخ دلار را در حال پرش برای زدن رکورد صد هزار تومان میبینند و باور نمیکنند، و چون عمیقا باور دارند که خود کرده را تدبیر نیست، توان دم زدن و نالیدن و غرولند هم ندارند، مغموم و مفلوک به این فکر افتاده اند که حداقل ارزش دارایی های خود را با تبدیل به طلا حفظ کنند. که یا سنت الهی است یا کائنات با ایشان سر لج گذاشته، که قیمت جهانی طلا هم بعد از حمله ور شدن ایشان برای خرید طلا مدام یک قدم بالا و دو قدم پایین میرود و چه نغمه غم انگیزی که از لرزاندن دل این افراد کوک میکند.

 

گذشته از لفاظی و لفافه گویی، امیدوارم کسانی که به مسعود پزشکیان رای دادند حجتی شرعی پیش خود و خدای خود داشته باشند. چرا که در روز محشر، به اندازه حق خودم از آنهایی که به دلایل قومیتی و باندی و مناسبات پنهان به این شخص رای داده و زمام امور را به دست عروسک گردانهایی که او را سر دست میگرداندند دادند نخواهم گذشت. از خون سید مقاومت، شهید کبیر، سید حسن نصرالله که در اثر تعلل و خوش باوری های کرونیک و حماقت ذاتی آن رند ظریفی که عروسک گردان صحنه است، ریخته شد، نخواهم گذشت. از تمام کسانی که بی حجت شرعی و صرفا از سر قوم پرستی و باند بازی باعث شدند تا تمام آنچه در فیلم (دیدن این فیلم جرم است) میدیدیم و چندشمان میشد، دوباره بر تقدیر 88 میلیون نفر مسلط شوند، نخواهم گذشت.

والسلام من اتبع الهدی.

 

*استفاده از این کلنه نه به دلیل توهین که صرفا با توجه به معنای لغوی کلمه بکار برده شده و به معنی حمق و سفاهت و بی تدبیری در امور مهمه  و ناتوانی در اداره امورات خویش تن میباشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

طلوع فجر انقلاب اسلامی در عهد ناباوران

مقدمه

انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 (1979 میلادی) به عنوان یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی و اجتماعی قرن بیستم، نه تنها ساختار داخلی ایران، بلکه نقش این کشور در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی را دگرگون ساخت. این انقلاب که در پی اعتراضات گسترده مردمی علیه حکومت پهلوی و نارضایتی از سیاست‌های استبدادی، فساد و وابستگی به غرب شکل گرفت، با رهبری روحانیون و به ویژه آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، به سرعت به یک جنبش فراگیر تبدیل شد. در این دوره، روابط خارجی ایران با قدرت‌های جهانی مانند ایالات متحده آمریکا و شوروی، و همچنین با کشورهای منطقه، دستخوش تغییرات اساسی شد. سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران را بر پایه اصولی مانند استقلال، عدم وابستگی به قدرت‌های بزرگ و حمایت از جنبش‌های آزادی‌بخش در جهان اسلام استوار کرد. این متن به بررسی زمینه‌های تاریخی، تحولات داخلی و تغییرات سیاست خارجی ایران در این دوره پرداخته و تأثیرات آن را بر ساختار سیاسی و روابط بین‌المللی ایران تحلیل می‌کند.

 

سیاست خارجی ایران قبل از 22 بهمن 1357

1-زمینه تاریخی و داخلی

در این دوره، ایران با بحران سیاسی و اجتماعی عمیقی مواجه بود. اعتراضات مردمی که از اواخر سال 1356 آغاز شده بود، در سال 1357 به اوج خود رسید. این اعتراضات عمدتاً علیه حکومت استبدادی شاه، فساد گسترده، نابرابری اقتصادی و وابستگی به غرب، به ویژه ایالات متحده آمریکا، بود. روحانیون، به ویژه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، نقش محوری در رهبری این اعتراضات داشتند و خواستار تغییر نظام سیاسی و ایجاد یک حکومت اسلامی بودند.

2-روابط با ایالات متحده آمریکا

سیاست خارجی ایران در این دوره به شدت تحت تاثیر روابط با ایالات متحده آمریکا بود. شاه به عنوان یکی از متحدان اصلی آمریکا در خاورمیانه، از حمایت سیاسی، نظامی و اقتصادی واشنگتن برخوردار بود. با این حال، با تشدید اعتراضات داخلی، موضع آمریکا در قبال ایران دچار تردید شد. آمریکا در ابتدا از شاه حمایت کرد، اما با گسترش اعتراضات، نگرانی‌ها درباره ثبات ایران افزایش یافت. در نهایت، آمریکا به دنبال یافتن یک راه‌حل سیاسی برای بحران بود، اما نتوانست مانع سقوط شاه شود.

3-روابط با شوروی

شوروی نیز به تحولات ایران با دقت نگاه می‌کرد. با وجود اینکه ایران تحت حکومت شاه به بلوک غرب تعلق داشت، شوروی امیدوار بود که سقوط شاه ممکن است فضایی برای افزایش نفوذ خود در ایران ایجاد کند. با این حال، شوروی در این دوره موضعی محتاطانه اتخاذ کرد و از دخالت مستقیم در امور ایران خودداری نمود.

4-روابط با کشورهای عربی

روابط ایران با کشورهای عربی نیز در این دوره تحت تاثیر تحولات داخلی ایران قرار داشت. برخی کشورهای عربی، به ویژه عراق، از ناآرامی‌های داخلی ایران استقبال کردند، زیرا این ناآرامی‌ها می‌توانست موقعیت منطقه‌ای ایران را تضعیف کند. با این حال، برخی دیگر از کشورهای عربی، مانند عربستان سعودی، نگران بودند که سقوط شاه ممکن است به گسترش امواج انقلابی در منطقه منجر شود.

5-تغییر جهت سیاست خارجی با سقوط شاه

با فرار شاه در 26 دی ماه 1357 (16 ژانویه 1979) و قطعیت پیروزی انقلاب اسلامی، شاپور بختیار، به عنوان آخرین نخست‌وزیر حکومت پهلوی، در شرایطی بحرانی به قدرت رسید که اعتراضات مردمی به اوج خود رسیده بود. سیاست‌های داخلی او شامل تلاش برای ایجاد ثبات از طریق وعده‌های اصلاحات سیاسی، آزادی زندانیان و لغو حکومت نظامی بود، اما این اقدامات نتوانست اعتماد مردم و روحانیون، به ویژه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، را جلب کند. بختیار با مخالفت شدید انقلابیون مواجه شد و تلاش‌هایش برای مذاکره با حضرت امام(ره) به نتیجه نرسید. در عرصه سیاست خارجی، بختیار سعی کرد روابط با غرب، به ویژه ایالات متحده، را حفظ کند، اما با بازگشت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به ایران و تشکیل دولت موقت انقلاب، موقعیت او به سرعت تضعیف شد. در نهایت، با تسخیر مراکز حکومتی توسط انقلابیون و فرار بختیار از کشور در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حکومت او به پایان رسید و زمینه برای استقرار نظام جمهوری اسلامی فراهم شد.

در بازه زمانی فروردین 1357 تا 26 دی ماه 1357، سیاست خارجی ایران به شدت تحت تاثیر تحولات داخلی و سقوط تدریجی حکومت پهلوی قرار داشت. روابط با ایالات متحده آمریکا، به عنوان متحد اصلی ایران، دچار تنش شد و موضع کشورهای دیگر، از جمله شوروی و کشورهای عربی، در قبال ایران محتاطانه بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران تغییرات بنیادینی را تجربه کرد که تأثیرات آن تا به امروز ادامه دارد.

 

وضعیت داخلی ایران

1-سقوط نهایی حکومت پهلوی

با خروج محمدرضا شاه از ایران در 26 دی ماه 1357، عملاً حکومت پهلوی به پایان راه خود رسید. شاه که به بهانه درمان پزشکی به مصر و سپس به مراکش چندین کشور بزرگ و کوچک رفت و تا روز مرگش آواره بود و حتی ارباب سابقش، آمریکا نیز قصد میزبانی از او را نداشت و تا وضعیت بیماریش وخیم نشده بود اجازه اقامت در آمریکا را به او نداد، دیگر نتوانست کنترل اوضاع را در دست بگیرد.

2-بازگشت آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به ایران

یکی از مهم‌ترین رویدادهای این دوره، بازگشت آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به ایران در 12 بهمن 1357 بود. ایشان پس از سال‌ها تبعید در عراق، فرانسه و ترکیه، با استقبال میلیونی مردم به ایران بازگشتند. بازگشت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به معنای تشدید فشارها بر دولت بختیار و تسریع در سقوط نهایی حکومت پهلوی بود. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بلافاصله پس از بازگشت، دولت موقت انقلاب را به ریاست مهدی بازرگان تشکیل داد و خواستار استعفای بختیار و انتقال قدرت به نیروهای انقلابی شد.

3-تشکیل نهادهای انقلابی

در این دوره، نهادهای انقلابی مانند شورای انقلاب و کمیته‌های انقلاب اسلامی شروع به فعالیت کردند. این نهادها نقش مهمی در سازماندهی نیروهای مردمی و مقابله با بقایای حکومت پهلوی داشتند. همچنین، نیروهای نظامی و امنیتی حکومت پهلوی به تدریج از هم پاشیدند و بسیاری از سربازان و افسران به صفوف انقلابیون پیوستند.

4-اعتراضات و درگیری‌های خیابانی

در این بازه زمانی، اعتراضات مردمی به اوج خود رسید. تظاهرات گسترده، اعتصابات سراسری و درگیری‌های خیابانی بین نیروهای انقلابی و نیروهای وفادار به شاه ادامه داشت. در بسیاری از شهرها، کنترل اوضاع از دست دولت مرکزی خارج شد و به دست نیروهای مردمی و انقلابیون افتاد.

 

سیاست خارجی ایران بعد از 22 بهمن 1357

1-قطع رابطه با غرب و به ویژه ایالات متحده

با خروج شاه از ایران، سیاست خارجی ایران به سرعت از وابستگی به غرب فاصله گرفت. دولت موقت انقلاب و رهبران انقلابی، به ویژه آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، به شدت مخالف نفوذ ایالات متحده در ایران بودند. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در سخنرانی‌های خود، آمریکا را به عنوان «شیطان بزرگ» محکوم کرد و خواستار قطع وابستگی ایران به غرب شد. این تغییر جهت، آغازگر دوره‌ای جدید در روابط ایران و جهان غرب بود که با تنش‌های عمیق همراه شد.

2-واکنش جهانی به تحولات ایران

تحولات ایران در این دوره با نگرانی و حیرت جامعه بین‌المللی همراه بود. ایالات متحده، که شاه را به عنوان یکی از مهم‌ترین متحدان خود در خاورمیانه از دست داده بود، تلاش کرد تا با دولت بختیار و سپس با دولت موقت انقلاب ارتباط برقرار کند. اما این تلاش‌ها با مخالفت شدید انقلابیون مواجه شد. شوروی نیز با احتیاط به تحولات ایران نگاه می‌کرد و امیدوار بود که تغییرات در ایران ممکن است به نفع افزایش نفوذش در منطقه باشد.

3-روابط با کشورهای منطقه

کشورهای منطقه، به ویژه عراق و عربستان سعودی، با نگرانی تحولات ایران را دنبال می‌کردند. عراق، که پیش از این آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را به دلیل فعالیت‌هایش علیه حکومت بعثی عراق از کشور اخراج کرده بود، نگران بود که پیروزی انقلاب اسلامی ممکن است الهام‌بخش شیعیان عراق باشد. از سوی دیگر، عربستان سعودی نگران بود که انقلاب ایران ممکن است به گسترش ایده‌های انقلابی در میان کشورهای عربی منجر شود.

4-جهت‌گیری جدید سیاست خارجی

با پیروزی انقلاب، سیاست خارجی ایران بر پایه اصولی مانند استقلال، عدم تعهد، حمایت از جنبش‌های آزادی‌بخش و مخالفت با صهیونیسم استوار شد. این تغییر جهت به معنای قطع روابط نزدیک با ایالات متحده و اسرائیل و تلاش برای ایجاد اتحاد با کشورهای جهان سوم و جنبش‌های اسلامی بود.

 

روزشمار دهه فجر

ایام دهه فجر (از ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷) به عنوان روزهای سرنوشت‌ساز انقلاب اسلامی ایران شناخته می‌شود. در این بازه زمانی، حکومت پهلوی سقوط کرد و نظام جمهوری اسلامی رسماً پیروز شد. در زیر، لیست کرونولوژیک وقایع هر روز در این دوره ارائه شده است:

 

12بهمن ۱۳۵۷ (۱ فوریه ۱۹۷۹)

  • بازگشت آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به ایران پس از ۱۴ سال تبعید.
  • استقبال میلیونی مردم از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در فرودگاه مهرآباد تهران.
  • سخنرانی تاریخی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در بهشت زهرا با تأکید بر سقوط حکومت پهلوی و تشکیل دولت اسلامی.
  • اعلام تشکیل دولت موقت انقلاب به ریاست مهندس مهدی بازرگان.

 

13بهمن ۱۳۵۷ (۲ فوریه ۱۹۷۹)

  • اعلام عدم مشروعیت دولت شاپور بختیار توسط آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه.
  • آغاز تحرکات مردمی و نظامی برای تسخیر مراکز حکومتی.
  • تشکیل کمیته‌های انقلاب اسلامی در شهرهای مختلف برای مقابله با نیروهای وفادار به شاه

 

14بهمن ۱۳۵۷ (۳ فوریه ۱۹۷۹)

  • اعتصاب سراسری کارکنان صنعت نفت در حمایت از انقلاب.
  • درگیری‌های پراکنده بین نیروهای انقلابی و گارد شاهنشاهی در تهران و شهرهای بزرگ.
  • گسترش اخبار پیروزی‌های مردمی در رسانه‌های داخلی و خارجی.

 

 

15بهمن ۱۳۵۷ (۴ فوریه ۱۹۷۹)

  • واژگونی مجسمه‌های محمدرضا شاه در میدان‌های اصلی شهرها توسط مردم.
  • اشغال اولین پادگان‌های نظامی توسط انقلابیون در شهرهایی مانند قم و اصفهان.
  • اعلام بی‌طرفی بخشی از ارتش و پیوستن سربازان به انقلابیون.

 

16بهمن ۱۳۵۷ (۵ فوریه ۱۹۷۹)

  • تشکیل شورای انقلاب به دستور آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه برای هماهنگی انتقال قدرت.
  • تسخیر ساختمان‌های دولتی، از جمله شهربانی و ژاندارمری، در شهرهای مختلف.
  • فرار مقامات بلندپایه حکومت پهلوی از کشور.

 

17بهمن ۱۳۵۷ (۶ فوریه ۱۹۷۹)

  • انحلال ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) توسط دولت موقت.
  • انتشار اولین بیانیه‌های رسمی دولت موقت انقلاب درباره آزادی زندانیان سیاسی.
  • ادامه درگیری‌ها در پادگان‌های نظامی و تصرف انبارهای سلاح توسط مردم.

 

18بهمن ۱۳۵۷ (۷ فوریه ۱۹۷۹)

  • اعلام بی‌طرفی ارتش توسط فرماندهان نظامی به دلیل فشارهای مردمی و انقلابیون.
  • تسخیر تلویزیون ملی ایران و آغاز پخش برنامه‌های انقلابی از صدا و سیما.
  • تشکیل اولین دادگاه‌های مردمی برای محاکمه مقامات سابق حکومت پهلوی.

 

19بهمن ۱۳۵۷ (۸ فوریه ۱۹۷۹)

  • تسخیر کاخ مرمر (اقامتگاه سابق شاه) توسط انقلابیون.
  • اشغال سفارت آمریکا در تهران برای چند ساعت به صورت نمادین (پیش از تسخیر اصلی در آبان ۱۳۵۸).
  • اعلام پشتیبانی رسمی مراجع تقلید و روحانیون از دولت موقت.

 

20بهمن ۱۳۵۷ (۹ فوریه ۱۹۷۹)

  • درگیری خونین در پادگان هوانیروز تهران بین نیروهای وفادار به شاه و انقلابیون.
  • سقوط آخرین سنگرهای نظامی حکومت پهلوی در شهرهای بزرگ.
  • انتشار پیام جهانی آیت‌الله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه درباره «صدور انقلاب» به سایر کشورهای اسلامی.

 

21بهمن ۱۳۵۷ (۱۰ فوریه ۱۹۷۹)

  • تصرف نهایی مراکز حساس حکومتی مانند نخست‌وزیری، مجلسین و ستاد ارتش.
  • فرار شاپور بختیار از ایران و پناهندگی به فرانسه.
  • اعلام پیروزی قطعی انقلاب از طریق رادیو و تلویزیون ملی.

 

22بهمن ۱۳۵۷ (۱۱ فوریه ۱۹۷۹)

  • سقوط کامل حکومت پهلوی و اعلام پیروزی رسمی انقلاب اسلامی.
  • انتشار بیانیه تاریخی شورای عالی ارتش درباره بی‌طرفی و پذیرش پیروزی انقلاب.
  • برگزاری جشن‌های گسترده در سراسر ایران و اعلام این روز به عنوان «روز پیروزی انقلاب اسلامی».

 

جمع‌بندی

دهه فجر ۱۳۵۷ نقطه عطفی در تاریخ ایران بود که طی ۱۰ روزکه چکیده و عصاره 15 سال تلاش و مبارزه و شکنجه و شهادت بود، حکومتی ۲۵۰۰ ساله را سرنگون و نظامی جدید مبتنی بر آموزه‌های اسلامی را جایگزین آن کرد. این وقایع نه تنها ساختار سیاسی ایران، بلکه نقش کشور را در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی دگرگون ساخت.

والسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

بر کسانی که در حوزه تاریخ معاصر علی الخصوص تاریخ مبارزات انقلابی منتهی به انقلاب شکوه مند جمهوری اسلامی ایران مطالعه و فعالیت دارند پوشیده نیست که حد فاصل سال 1340 شمسی تا سال 1355 افراد زیادی بودند که پتانسیل تبدیل شدن به رهبر انقلاب علیه طاغوت را داشتند. اما در این میان تنها حاج آقا روح الله بود که علی رغم تمام سانسور ها و دستگیری ها و تبعید چهارده ساله از وطن توانست ریشه نظام سلطنتی که از بدو شکل گیری تمدن در این جغرافیا در تار و پود سیاست و اجتماع ایران ریشه دوانده بود را برکند و اسلام را که در ایدئولوژی شرق و غرب بلوک های حاکمه و حتی روشنفکران منتقد به این بلوک ها جایی نداشت را علی رغم حمایت ابرقدرت ها از رژیم طاغوت به صورت یک سیستم سیاسی در مهمترین جغرافیای جهان یعنی هارتلند حاکم کند.

در زمانی که امام خمینی رضوان الله تعالی را همه به نام حاج آقا روح الله می شناختند و فتاوای ایشان در رساله مراجع دیگر در حاشیه و بنام اختصاری (خ) درج میشد، فریاد ((علمای اسلام به داد اسلام برسید، رفت اسلام)) گروه های سیاسی قدرتمند و سازمان یافته ای بودند که علیه رژیم طاغوتی فعالیت میکردند. از طرف دیگر گروه های ریز و درشت و چپ و راست و مسلمان و ملحد گروه های چیریکی تشکیل داده بودند و هر از گاهی عده ای از مستشاران خارجی و سردمداران طاغوت را سلب حیات می نمودند و دهها عالم و مرجع نیز با افرادی که به دور خود جمع کرده بودند، سخنرامی های تند و اعلامیه های انقلابی صادر می نمودند. اما هیچ کدام از این بروکرات ها، چریک ها و علما و بعضا برخی مراجع نتوانستند ملت را به حرکت در آورند و تنها زمانی میزان طرفدارانشان از حلقه مریدانشان بیشتر میشد که همسو با بیانات امام خمینی رضوان الله تعالی حرکت میکردند و به تعبیری در زمین بازی ایشان بازی میکردند.

بعد از انقلاب نیز ماهیت بسیاری از این افراد آشکار شد و حتی مراجعی از مسیر حق خارج شدند. هرچند رسانه های معاند هنوز هم سعی دارند معماری بنیان های انقلاب را به افراد دیگری نسبت دهند. مانند آیت الله طالقانی که هنوز هم دستاویزی است برای خدشه در تاریخ معاصر انقلاب.

شریعتمداری نیز از علمایی بود که قبل از انقلاب مبارزات آهنگری داشت و یکی به نعل و یکی به میخ، حرکت میکرد و مقلدین و طرفداران قومیتی قابل توجهی نیز داشت.

از این قبیل مثال ها در تاریخ مبارزات انقلابی بسیار است.

در روی دیگر سکه علما و طلاب و چریک هایی را داریم که از ابتدا حول محور امام خمینی رضوان الله تعالی علیه جمع شدند و ایشان را در این راه پر مشقت یاری نمودند.

امام خمینی نیز در یک دوره تکاملی مبارزه خود را گسترش داد و نه بر پایه هوا و هوس که بر پایه تکلیف و دوم بر پایه منطق حرکت میکرد و در زمان انقلاب سفید تکلیف خود را نامه نگاری با ادبیات مودبانه با نخست وزیر و شاه ملعون میدید و در زمان کاپیتولاسیون تکلیف را در آگاه سازی ملت.

در پاراگراف قبل اصلی ترین کلید موفقیت حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه معلوم شد. تکلیف. ایشان هیچ عملی را در زمینه اصلاح جامعه و مبارزه علیه شاه و بعد از انقلاب در اداره حکومت بر پایه نفس و میل شخصی انجام نمیداد و تنها به تکلیفی که برایش مسجل شده بود عمل میکرد. و دقیقا به همین خاطر بود که در طول 15 سال مبارزه رسمی علیه طاغوت این همه انسان برای براندازی و رهبری جریان ضد شاهنشاهی تلاش کردند ولی فقط این عارف مجاهد بود که توانست اتفاقی را رقم بزند که جمیع قدرت های جهانی را متحیر کرد و زبده ترین اندیشمندان ره وادی حیرت پیمودند و سازمان های اطلاعاتی که ادعا میکردند در راس هرم قدرت نشسته اند و چشم جهان بینشان عالم را تحت نظر دارد را شگفت زده نمود.

اصلی ترین ویژگی امام تکلیف محوری بود. برایش مهم نبود که تمام مردم ایران که روزی بزرگترین استقبال تاریخ بشریت را رقم زده بودند از وی روی باز گردانند اگر به تکلیف خود عمل کند و در دو بازه تاریخی مهم در بیانات نورانی ایشان، جملاتی مصداق این حقیقت بر بوم تاریخ نقش بست. اول روزی که در میان فشار های جنگ تحمیلی( که برکت رهبری ایشان تبدیل به دفاع مقدرس شد) فرمودند: (ما مامور به تکلیفیم، نه نتیجه). یعنی یک مسلمان با معیار های امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به این بهانه که احتمال اثر و نتیجه نمیدهد، حق ندارد شانه از زیر تکلیف الهی خالی کند. و دوم روزی که نامه ای به مرحوم منتظری نوشت و ضمن بیان کم لطفی هایی که ایشان تحت تاثیر نفوذی های بیتشان به انقلاب و نهاد های انقلابی نموده بودند، ضمن عزل ایشان از سمت قائم مقامی رهبری که مجلس خبرگان رهبری به ریاست آیت الله العظما مشکینی(ره)، خیر خواهوانه و محرمانه بدون اطلاع امام انتخاب نموده بودند، جمله ای مرقوم فرموده بودند که برای آشنایان به سیره حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، تهدیدی بس هولناک می نمود. در بخشی از نامه به تاریخ 6 فروردین 1368 چنین آمده که :(( اگر این‌گونه کارهایتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم...من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستانم مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آن‌چه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم ))

البته تمام اینها مقدمه ای بود برای رسیدن به بخش تقطیع شده ای از مصاحبه یک خبرنگار فرانسوی با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در پرواز فجر در 12 بهمن 1357 که حضرت امام در پاسخ به سوال خبرنگار فرانسوی که پرسیده بود از این بازگشت به وطن[در طلیعه پیروزی] چه حسی دارید؟ و حضرت امام بدون هیچ هیجانی، با لبخندی کمرنگ فرمودند:((هیچ)). و این ویدئوی تقطیع شده تبدیل به خوراک رسانه ای رسانه های زرد ضد انقلابی شده که هر از گاهی گرم کرده به خورد مخاطبان خود میدهند و این پاسخ را نشانه ای از این میدانند که حضرت امام عرق ملی نسبت به ایران ندارد!!!

این افراد که اگر خائن نباشند قطعا کودن هستند به این توجه ندارند که رهبری و مقام و شکست و پیروزی انگیزه این بزرگمرد تاریخ نبود که هنگام رسیدن به این موفقیت ها خوشحال شود.حضرت امام در سال 1342 به تکلیف شرعی خود عمل میکرد. در سالهایی که در نجف بود داشت به تکلیف شرعی خود عمل میکرد . در ساعت 9 و 27 دقیقه دوازدهم بهمن ماه 1357 هم داشت به تکلیف شرعی خود عمل میکرد و هنگام پاسخ دادن به سوال خبرنگار فرانسوی هم داشت به این موضوع فکر میکرد که تکلیف شرعی بعد از این چیست و بنا داشت به آن تکالیف شرعی عمل کند و کسی که به تکلیف شرعی خود عمل میکند البته که هیچ احساسی ندارد. اگر حضرت امام ابراز خوشحالی و سرور میکرد یعنی نفس وی از مقام و محبوبیت و قدرتی که کسب کرده به شوق آمده است. اما امام عزیز ما اینگونه نبود. و همین هم شد که از میان آن حجم از مبارزین، این فرد موفق شد بت طاغوت را بشکند.

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

در 29 دی ماه 1403 طی اقدامی از قبل برنامه ریزی شده، حجت الاسلام والمسلمین علی رازینی، یکی از شجاع ترین و پاک ترین قضات ایران (اگر نگوییم شجاع ترین)، به فیض شهادت نائل آمد. در نتیجه دومین اقدام کوردلانی که دشمنی با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را دلیل هستی خود میدانند و با استفاده ابزاری از ناگاهان و خودفروختگان، به خیال خام خود تیشه به ریش نظام میزنند، غافل از اینکه خون شهیدان نه تنها باعث تضعیف انقلاب اسلامی ایران نمیشود بلکه این درخت تنومند با خون ارزشمند این شهیدان قوی تر میشود. چرا که شهیدان نمیمیرند. بلکه زنده هستند و در جوار پروردگار خود، منشا اثر بیشتری هستند.

این شهید گرانقدر که در مناصب خطیری در قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت داشت، همواره مسیر عدالت را پیمود و در تمامی پرونده ها جز آنچه حق میدانست، تصمیمی نگرفت و عملی نکرد. هرگز تحت تاثیر فشار ها و اعمال نفوذ ها قرار نگرفت، مصلحت حزب و گروه و جریان را به حق و عدالت ترجیح نداد و همواره در حاله ای از گمنامی در خط مقدم جبهه عدالت جنگید. در زمینه قضاوت که از خطیر ترین مناصب دنیوی است، درخشان عمل کرد و در دنیا و آخرت رو سفید شد. همین شهادت نشان از این دارد که این مناصب دنیوی و مال و اموالی که میتوانست با یک امضا کسب کند، او را از مسیر حق و عدالت منحرف نکرد و لیاقت شهادت را از او نگرفت.

این شهادت در سن 71 سالگی نشان از این دارد که علی رغم نفرت پراکنی دشمنان انقلاب اسلامی او سالم زیست و بعد از عمری مجاهدت به فیض شهادت نائل آمد.

شهید گرانقدر علی رازینی از سردمداران مبارزه با نفاق[1] در دهه 60 بود و برخلاف نفرت پراکنی و خبرسازی های کذب، بسیار با منافقینی که توبه میکردند و دست از مقابله مسلحانه علیه امنیت ملی میکشیدند، مدارا میکرد.

این شهید گرانقدر در طول سالهای خدمت خود در قوه قضائیه در مناصب بسیار حساس و خطیری خدمت کرده بود که لیست آن ذیلا مرقوم میگردد.

سوابق و مسئولیت‌های فرهنگی حجت‌الاسلام و المسلمین رازینی

جانباز و برادر دو شهید

عضو شورای نمایندگان رهبری در دانشگاه‌های کشور با حکم مستقیم مقام معظم رهبری

عضو هیئت امنای مرکز علوم اسلامی خواهران (جامعه الزهرا) با حکم مقام معظم رهبری

عضو هیئت موسس دانشکده معارف وابسته به جامعه‌الزهرا

یک دوره ریاست دانشکده علوم قضایی

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران

عضو هیئت مؤسس دانشگاه پیام نور رزن، همدان

سوابق و مسئولیت‌های اجرایی حجت‌الاسلام والمسلمین رازینی

ریاست کل دادگستری استان تهران از ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۸

ریاست کل دیوان عدالت اداری ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸

ریاست دادگاه ویژه روحانیت به حکم حضرت امام (ره) و تنفیذ مقام معظم رهبری از ۱۳۶۶ تا ۱۳۹۱

دادستان انقلاب تهران از سال ۱۳۶۳ – ۱۳۶۶

معاونت اجرایی دیوان عالی کشور

ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح کشور

ریاست دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات جنگ به حکم حضرت امام خمینی (ره)

نماینده استان همدان در دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۵–۱۳۹۵

حجت‌الاسلام والمسلمین علی رازینی در زمان شهادت، عهده‌دار وظیفه خطیر ریاست شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور بوده است. در شعبه ۳۹ به مهم‌ترین پرونده‌هایی نظیر داعش. محاربه و تهدید کنندگان امنیت ملی و... رسیدگی می‌شد.

 

1-در مورد عبارت منافقین که به گروهک تروریستی موسوم به مجاهدین خلق اطلاق میشود با گفت که این کلمه صرفا به دلیل اینکه در ادبیات سییاسی جا افتاده استفاده میشود. وگرنه این گروهک تروریستی سالهاست که از لاک نفاق خارج شده و علنا علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی فعالیت میکنند. در نظر حقیر، امروز واژه منافق صرفا برازنده گروهی است در ساختار های بروکراتیک نظام دارای جایگاهی هستند ولی اقداماتشان نه تنها منافع جمهوری اسلامی ایران را تامین نمیکند، بلکه در اکثر مواقع به شکل عجیبی به ضرر منافع کلان نظام و انقلاب ختم میشود. در این موجز قصد ندارم از شخص خاصی نام ببرم ولی نئولیبرال ها و غرب گرایان و گدایان درگاه کدخدا! بیشتر لایق صفت منافق هستند.

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

چند نکته پیرامون حمله (هرچند رسانه ها علاقه دارند این اقدام رژیم را پاسخ قلمداد کنند ولی عملا این یک حمله بود چرا که عملیات وعده صادق 1 و 2 پاسخ متناظر به جنایات رژیم بود و این عملیات عرفا و قانونا حمله به حساب می آید.) بامداد 5 آبان رژیم موقت صهیونیستی به ایران اسلامی وجود دارد که ذیلا به اطلاع عزیزان میرسد.

اولین نکته اینکه علی رغم فضای رسانه ای موجود، حمله این موجودات خونخوار حمله کوچکی نبود، بلکه این آمادگی و عملکرد فوق تصور پدافند یکپارچه جمهوری اسلامی ایران با محوریت ارتش قهرمان بود که حمله سنگین رژیم را کوچک جلوه داد. در اولین ساعات پس از حمله که پدافند ایران اجازه تخریب و انفجار در شهر ها مخصوصا پایتخت را نداد، ابتدا با استفاده از تصاویر آرشیوی و قدیمی و بعضا تصاویر لبنان سعی کردند عملیات روانی انجام دهند اما بعد از ساعت 4 بامداد به وقت ایران که همه چیز لو رفت، و اپوزیسیون رژیم هم اقدام به انتقاد نمود، خط رسانه ای به این موضوع تغییر یافت که از ابتدا  قصد داشته حمله ای کنترل شده انجام دهد و قصدش همین مقدار از عملکرد بود!!!

 

نکته دوم وحشت خود رژیم از سیستم دفاع هوایی و پدافند کشور بود، طبق گزارشاتی که چند ساعت قبل از نگارش این متن منتشر شده بیش از صد فروند هواپیممای جنگنده برای شلیک به پرواز درآمدند ولی F-15 های کریر از 300 کیلومتری و F-35  های هدایتگر بیش از 100 کیلومتر به مرز هوایی ایران اسلامی نزدیک نشدند و از همان نقطه پرتابه های هواپایه خود را به سمت ایران شلیک کردند. همچنین از موشک های کروز نیز استفاده شده بود که نسل محرمانه ای از نسل سامانه دفاع موشکی سوم خرداد در آسمان عراق با این کروز ها مقابله کرده و لاشه ها و بوستر های موشک های سامانه در خاک عراق یافت شده و در شبکه های اجتماعی منتشر  شده اسن.

نکته مهم در این امر اما وقایع قبل و بعد از این حمله است. اسنادی که مثلا! از پنتاگون نشت یافته بود خود یک عملیات فریب بود. آمریکایی که شکار شدن پهپاد هایش را  حتی بعد از نشان دادن مدرک قبول نمیکند، چگونه بلافاصله بعد از نشت اسناد اصالت آنها را تایید کرد؟ و اگر سیستم اطلاعاتی ایران به این اسناد دست یافته بود، چرا این اسناد در کف شبکه های اجتماعی میگشت؟ چون نقشه بر این بود که اولا تصمیم گیران نظامی ایران را به این باور برسانند که به علت نشت اسناد عملیات حمله به تعویق خواهد افتاد و طرح موجود در آن اسناد از میان گزینه های رژیم حذف شده به لطف تیز هوشی نظامیان و اطلاعاتی های غیور این اتفاق نیفتاد و طبق تحلیل مراجع اطلاعاتی و امنیتی 24 ساعت قبل از حمله ایران آماده دفاع بود. لذا موجب سرخوردگی شهروندان رژیم و مایه تمسخر کابران شبکه های اجتماعی شد. به طوری که شهروندان رزیم به عنوان حمله کننده در اضظراب و پناهگاه بودند و ملت ایران در آرامش کامل به دنبال کسب و کار خود.

دفاع در برابر حمله رژیمی که از ایران زخم خورده، تکنولوژیک ترین تسلیحات جهان را به رایگان از تمام کشور های حامی دریافت میکند و ضمن دریافت اطلاعات نظامی و امنیتی از تمام کشور های حامی، از امکانات راداری و شناسایی و ساپورت های جنگال آنان از جمله جمهوری منحوس آذربایجان و پادشاهی کثیف اردن برخوردار است. در حقیقت ایران در صحرگاه 5 آبان نه تنها با پرتابه های رژیم که با شبکه ای منسجم از دشمنان مقابله کرد.

رژیم از این اقدام چند هدف داشت:

  • بازیابی وجهه خود در برابر شهروندان خود.
  • بازیابی شهرت شکست ناپذیری در منطقه و جهان.
  • مخابره تصاویر انفجار و آتش و ستون های دود از تهران به جهان برای تخریب وجهه جدید ایران بعد از عملیات وعده صادق 2.
  • تاثیر گذاری از طریق بند قبل روی اقتصاد ایران.
  • شناسایی محل لانچر های اصلی سامانه های دفاع موشکی و دفاع هوایی در اطراف تهران.

به مورد آخر توجه کنید. در اطراف تهران از سامانه های موشکی استفاده نشد و پرتابه های دشمن با توپ های 23 میلیمتری گاتلینگ دفع شد که نشان از نبوغ و هوشیاری فرماندهان نظامی ایران دارد.

 

به عنوان نکته آخر همزمانی در اقدامات رژیم علیه جمهوری مقدس اسلامی ایران و محور قهرمان مقاومت، با ترور های جنوب شرف ایران رابطه معنا داری وجود دارد که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.

 از طرف دیگر که رژیم شدیدا محتاج تنش و درگیری در منطقه است دست به دامان آمریکا شده و آمریکا  برخلاف حزب حاکم رژیم طرحی بلند مدت تر برای محور مقاومت پیشبینی کرده. بعد از مدتها که خبر آماده شدن بخشی از تکفیری های به خواب رفته در شمال سوریه و در پناه ترکیه مخابره میشد نهایتا این خبر رسانه ای نیز شد. از آنجا که سوریه مرکز لوجستیک محور مقاومت محسوب میشود، قصد دارند بار دیگر دولت سوریه را با گروه های تکفیری که این باز مجهز به پهپاد های انتحاری آلمانی و اکراینی هستند و همکنون در حال آموزش دیدن از افسران اکراینی، مشغول کنند و از طرف دیگر با منصوب کردن حمله به ساختمان مرکز هوا فضای ترکیه به حزب کارگران کردستان(pkk) ترکیه او نیز قلب لجستیک رژیم است به بهانه مبارزه با pkk و pyd تجاوز خود به خاک سوریه را بیشتر کرده و در نهایت مسیر حمله زمینی از طریق جولان اشغالی به رژیم را بگیرند.

 

در نهایت ضمن تسلیت شهادت ارتشیان غیور پدافند هوایی به ملت ایران و تبریک این فیض عظیم به خود این بزرگواران، از تمام تصمیم سازان و تصمیم گیران نظامی و امنیتی و اطلاعاتی ایران تشکر میکنم و آرزو دارم سایه فرماندهی معظم کل قوا، حضرت امام خامنه ای تا زمان ضهور حضرت حجت (عج) بر سر ما و محور مقاومت مستدام باشد.

والسلام

بسم رب الشهداء و الصدیقین

در یک سالی که گذشت مصیبت ها دیدیم و داغ های زیادی بر دلمان نشست.

پانصد بار کربلا در دیار فلسطین تکرار شد و باز هم روضه تشنگی و کودکان به خون غلطیده و آوارگان...

سرداران و مجاهدان زیادی با قدم هایی استوار به استقبال شهادت رفتند که دل ما را خون کرد.

و گمان نمیکنم داغی که با شهادت سید حسن بر دلمان نسشت روزی التیام یابد. مثل داغی که سردار دلها، بر دلمان نهاد. هرچند ضربات غرورآفرین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرهمی بود در دلهای زخمی، اما زخم بزرگتر از از آن بود که به این مرهم التیام یابد.

مجاهدان عزیزی از دست دادیم. شیخ الماجاهدین اسماعیل هنیه را در کیان سرزمین ما به شهادت رساندند و سید عزیز ما را زمانی از ما گرفتند که در جلسه ای با سردار سرلشکر شهید سید عباس نیلفروشان درحال تدارک آرمان دیرینش، آزادی فلسطین بود. سیدالشهدای قدس، تا آخرین دم در راه مجاهدت برای آزادی قدس کوشید و در همان حال به لثاء الله پر کشید.

اما داغ  شهادت مجاهد نستوه، آزاده، نخبه نظامی و اطلاعاتی جنبش حماس جنس دیگری داشت.

فیلمی که به اراده پروردگار به دست اشقی الاشقیای زمان برای تحقیر این شهید بزرگوار منتشر شد، بار دیگر نشان داد که میدان همان میدان کربلاست و صف ها همان صف های حق و باطل، حسینی و یزیدی و هنوز عرصه عرصه ی ((والله ان قطعتموا یمینی... انی احامی ابدا عن دینی...))

یحیی سنوار نابغه ای بود که داغ ترور هدفمند را بر دل موساد و متساوا گذاشت، و درنهایت در خط مقدم جنگ، تا آخرین گلوله، تا آخرین نفس جنگید و خطی را که به تنهایی نگاه داشته بود، توسط یک گردان زرهی و با شلیک مستقیم تانک شکست.

هنگامی که تروریست های صهیونی برای رصد داخل بنای مخروبه کوادکوپتر را به داخل فرستادند. این شهید والامقام که دست چپش را از دست داده، با تکیه به تکه چوبی پیکر بی رمقش را به مبلی رسانده بود. او تا تیر آخر با اشغالگران تروریست جنگیده بود و وقتی با نفس هایی که به شماره افتاده بودند چشم گشود و کواد دشمن را دید، همان چوب دستی اش را هم به عنوان آخرین سلاحش به سمت دشمن پرت کرد.

این آخرین لحظات او نشان میداد که چه روحیه ای او را 23 سال در زندان های قرون وسطایی رژیم اشغالگر سر پا نگاه داشته بود.

آری...

این آخرین لحظات فرمانده، این آخرین رمق در مبارزه و این آخرین نفسی که در راه آرمان و عقیده و وطنش داد، قطعا پایان راه محور مقاومت نیست.

آخرین رمق سنوار در آن لحظات غیرت تمام جوانان و مجاهدان محور مقاومت را به جوش آورده و نیرویی صد چندان به ایشان بخشیده و این آخرین نفس وی، نفسی تازه و بس مفرح در کالبد محور مقاومت دمیده.

دشمن صهیونی هرگز نفهمید که محور مقاومت با شهادت فرماندهان از پا نمی نشیند، بلکه خون این شهیدان بسیار قدرتمندتر از فرمان ایشان در عصر حیات مادیشان است.

روزگاری که سید حسن نصرالله در جنگ 33 روزه بعد از خبر شهادتش در صفحه تلویزیون ظاهر شد و جمله معروفش را گفت: (به دریا نگاه کنید... ) و هیمنه رزیم با استهداف ناوچه جنگی اش شکست خیلی فرق دارد با امروز که تنها بردن نام سیدالشهدای قدس، خون صدها هزار جوان را به جوش می آورد تا بلکه اذن جهاد در مرز های فلسطین اشغالی را از پیشوایشان بگیرند.

و روزگاری که نبوغ سنوار در هفتم اکتبر 2023 افسانه ارتش پوشالی رژیم تروریستی صهیونی را شکست، خیلی فرق دارد با امروز که نام سنوار تبدیل شده به اسم رمز ایستادگی تا آخرین نفس در برابر استکبار.

و محور مقاومت نه تنها با این فقدان ها تضعیف نخواهد شد بلکه با خون این شهیدان، قوت و قدرت و ثمر بیشتری خواهد یافت، چرا که سایه رکن رکین این محور، ولی امر مسلمین جهان، فرماندهی معظم و معزز کل قوا به حمدالله بر سر این جغرافیا، این انقلاب و این مقاومت مستدام است و ان شاء الله تا لحظه انتشار صوت حیدری (الا یا اهل العالم...) مستمر خواهد بود.

والسلام