My World, My Rules

نظرات تخصصی و تحلیل وقایع، نوشته های مربوط به حوزه های تخصصی و علایق شخصی من!

نظرات تخصصی و تحلیل وقایع، نوشته های مربوط به حوزه های تخصصی و علایق شخصی من!

My World, My Rules

Political Science Master degree
International Law Ph.D. student
National Security Researcher
Intelligence Analyst
IRGC

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲۷ مطلب توسط «Interceptor» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امروز ۴ مهر ۱۴۰۲ است. روزی که قرار بود دانشگاه ها منفجر شوند و از ۲۵ شهریور خیابان های کشور اسیر ناآرامی و نا امنی باشد. اما به حول و قوه الهی و زحمات شبانه روزی سربازان و پاسداران گمنام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این ایام به آرامی سایر ایام گذشت و رفت و بار دیگر روسیاهی برای معاندین و براندازان ماند که حقیقتا در پیشگاه خدا و ملت شریف ایران رو سیاه هستند.

و از دیگر سو امداد الهی و باز هم مجاهدت های تمام ارکان نیرو های مسلح جمهوری اسلامی ایران باعث شد تا عناصر تروریست و تجزیه طلبی که قصد انجام عملیات های تروریستی در خاک پاک ایران داشتند، دستگیر و به پای میز محاکمه کشیده شوند و رایزنی های امنیتی جمهوری اسلامی نیز دولت مرکزی عراق را مجاب کرد تا در راستای دور کردن مقر تروریست های تجزیه طلب کومله و دموکرات از مرز های ایران دست به اقداماتی بزنند.

از دیگر سو دیپلماسی اطلاعاتی جمهوری اسلامی منجر به دستگیری و هدایت چند لیدر رسانه ای آشوب طلب از اقصی نقاط اروپا به ایران شد که ضمن نشان دادن جایگاه استوار جمهوری اسلامی ایران در جهان، پوچ بودن ادعا های معاندین را نیز ثابت کرد و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران هر زمان و در هر نقطه ای از دنیا که اراده کند میتواند با ابزار های گوناگون، دشمنان خود را کف بسته به پیشگاه عدالت بکشاند.

 

نکته مهم دیگر درباره این ایام، بازتاب سخنان آیت الله رئیسی ریاست جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل بود که چون در کانال بدان پرداخته ام در اینجا وقت شما را نمیگیرم. برای گوش دادن به پادکست تحلیل از این لینک استفاده کنید.

والسلام 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعد از جنگ جهانی دوم و در کوران جنگ سرد که سرویس های اطلاعاتی تبدیل به رکن اصلی هر دولت در این جنگ شده بودند، واحدی تشکیل دادند که به کار تحلیل شخصیتی سران کشور های مختلف، از جمله کشور های هم پیمان و کشور های متخاصم به طور اخص انجام میدادند.

 

و از آنجا که اهمیت این تحلیل های شخصیتی را میدانستند، به مقامات کشورهای خودشان هشدار میدادند که تز احساساتی شدن مقابل دوربین ها که باعث بروز زبان بدن حقیقی آنان میشود خودداری کنند و قانون نانوشته ای حاکم شده بود که هیچ مقامی قبل از بازنشستگی یا پایان دوران خدمتش حق نوشتن کتاب در هر زمینه ای یا کتاب خاطرات را نداشت، و کتاب هایی که به اسم برخی مسئولین در دوران مسئولیتشام به چاپ میرسید در راستای دکترین سیاسی و توسط فانتوم رایتر ها(نویسندگان شبح) نوشته میشد و بعد از تایید سرویس اطلاعاتی چاپ میشد.

 

عمده کتب خاطرات مسئولین بعد از بازنشستگی منتشر میشود.

 

این فرایند تحلیل شخصیت هنوز هم در حال اجراست و سرویس های اطلاعاتی تلاش و هزینه بسیاری میپردازند تا به برداشت هایی از شخصیت مقامات تاثیر گذار در روابط فی مابین بدست آورند.

 

یکی از مهمترین بازه های زمانی که تحلیلگران شخصیت در ان دوره بسیار مشغول بوده اند، دوران مذاکرات معروف به مذاکرات برجامی است که سرویس های آمریکا، انگستان و فرانسه به شدت دنبال تحلیل شخصیت اعضای تیم مذاکره کننده ایران بودند تا با وقوف به ظرائف شخصیتی و نقاط ضعف ایشان، اصول خود را در مذاکرات دیکته کنند.

 

در این میان، جناب آقای دکتر محمد جواد ظریف که ادعای دیپلماسیش گوش ملت ایران را کر کرده بود، با انتشار کتابی که حاصل ۴۰ ساعت مصاحبه شخص ظریف با فردی به نام محمد مهدی راجی است که در سال ۱۳۹۲ با عنوان (آقای سفیر) چاپ شد و عملا تمام ریز و درشت زندگی ظریف را از کودکی تا زمان وزارت را در اختیار سرویس های اطلاعاتی بیگانه قرار داد و زحمتشان را کم کرد.

 

با این حساب نتیجه هیچ اندر هیچی که دولت روحانی از برجام گرفت زیاد هم دور از ذهن و نامعقول به نظر نمیرسد!

//انتشار مجدد//

والسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیا تا بحال برایتان سوال شده که در کیس های دستگیری جاسوسانی که وارد خاک ایران میشوند و بعد از تخلیه اطلاعاتی، سیستم تصمیم به رسانه ای کردن این کیس میگیرد، در ارائه مستندات چطور این جاسوس ها از لحظه خروج از هواپیما فیلم دارند تا لحظه دستگیری؟

 

چطور شناسایی میشوند که از لحظه خروج از هواپیما تحت رصد و تور اطلاعاتی قرار میگیرند تا لحظه دستگیری؟

 

این سوالی است که بزرگترین سرویس های جاسوسی ۱۷ سال است از خود میپرسند و جوابی که به آن میرسند، از خود سوال ترسناکتر است.

 

آنها خوب میدانند که در حساسترین مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر سرویس ها، مهره هایی دارند که یا توسط دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران شکار شده و یا حتی بعضی از کارکنانشان در حقیقت، سربازان گمنام امام زمان(عج) هستند که مانند آنها لباس میپوشند، مانند آنها زندگی میکنند، در ظاهر مانند آنها فکر میکنند، مانند آنها در کریدور های MI5, MI6, GCHQ, CIA, NSA, DGSE, MATKAL, MOSSAD, SHABAK, AMAN,MIT, SIS و … راه میروند و انگشت و قرنیه شان اسکن میشود، اما در حقیقت از کیان اسلام ناب محمدی(ص) و کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی پاسداری میکنند:)

 

۱۷ سال است که جامعه اطلاعاتی جمهوری اسلامی با مستند هایی به صورت ضمنی و زیرکانه این نکات را به رخ میکشد و سازمانهایی که خود را ختم تمام امور اطلاعاتی و حفاظتی میدانند، سردرگم میگردند و نیروهای خودی را با هدایت همان ماموران تحت پوشش مورد تحقیقات قرار داده و اخراج میکنند:) (MI6-تابستان ۲۰۱۴//MOSSAD-پاییز ۲۰۱۹)

 

دستگیر شدن جاسوس برای سرویس هدایت کننده جاسوس شاید مایه شرمساری باشد اما در برابر گزینه های دیگر، بهترین گزینه است. چون وقتی جاسوسی به ایران می آید و تحت اشراف کامل اطلاعاتی سربازان گمنام حضرت ولی عصر (عج) ماموریتش را انجام داده و باز میگردد، گزینه های ترسناکتر را برای آن سرویس ها رقم زده!

 

چون این جاسوسان یا با اطلاعات مسموم و هدفدار تغزیه شده اند که نتیجه اش میشود فجایعی مثل تاسیسات قالیشویی اتمی ترقوزآباد!!!

 

ویا کاملا تخلیه اطلاعاتی شده اند و باز هم با مشتی اطلاعات مسموم و هدفدار به آغوش سرویس باز میگردند و یا دبل شده اند و با هدایت کارشناسان مسئول دبل کردن آنان در سرویس خودشان اول) اطلاعات مورد نیاز را به کارشناس ارائه میدهند و دوم) مواردی را در پرونده تغییر داده یا حذف و اضافه میکنند تا رده تصمیم گیر با مطالعه آن پرونده تصمیماتی پیشبینی شده و مطلوب کارشناس را با استناد به پرونده اتخاذ نماید.

 

لذا از همینجا، به تمام سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت قدرتمند اطلاعات و پاسداران گمنام حضرت ولی عصر(ارواحنافداء) در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عوامل حفاظت و حراست دخیل در کل جامعه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران دستمریزاد و خسته نباشید عرض میکنم.

 

پ.ن: دشمنان گرامی، آرزوی استحاله و براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، آرزویی محال و دست نیافتنی است و رویای بازگشت و اربابی مجدد شما بر ایران عزیز اسلامی کابوسی تعبیر نشدنی است.

 

بودجه های خود را برای تامین معاش برانداز نما هایی که به بهانه براندازی شما را میدوشند، هدر ندهید. با تشکر.

//انتشار مجدد//

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آسیب شناسی گرفتاری انقلابیون در مبحث درون گفتمانی و ضرورت حرکت به سمت ادبیات خنثی:

 

سالها از تاکید مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای در تاکید استفاده بهینه از فضای مجازی در برابر حربه دشمن در این فضا که اخیرا تحت عنوان جهاد تبیین تئوریزه شده میگذرد، بدنه انقلابی جامعه طبق معمول، این فرموده حضرت امام خامنه ای را اشتباه فهمیدیم و اشتباه تر عملیاتی کردیم.

 

قبل از ورود به موضوع باید به مبحث توئیتر نیز اشاره کنم که به عنوان خط مقدم فضای تقابل روایت ها مطرح است و حتی شبکه های معاند نیز از اعتبار شبکه برای جلب مخاطب در اکانت توئیتری خود بهره میبرند و مسئولین جمهوری اسلامی ایران نیز اولین اطلاع رسانی خود را از این پلتفرم انجام میدهند که اتفاقا با یک تصمیم حاکمیتی قریب ۱۴ سال است فیلتر شده. یعنی حاکمیت حضور در این پلتفرم را غیرقانونی اعلام کرده و اعضای حاکمیت گزارشات دست اول خود را در این پلتفرم منتشر میکنند که در نوع خود طنز جالبی است. عنوان مثال، جناب آقای هادی طحان نظیف، عضو حقوقدان! و سخنگوی شورای محترم نگهبان که علاوه بر اکانت توئیتر، در تمام خبر رسان های داخلی و شبکه های اجتماعیی داخلی نیز کانال و اکانت دارند، نظرات شورای نگهبان را اولین بار دو توئیتر منتشر میکنند و سپس ادمین های گرامی اسکرین شات توئیت را در کانال های خبر رسان های داخلی منتشر میکنند!

 

و اما اگر به عملکرد افرادی که وارد توئیتر شده اند تا به زعم خود گفتمان انقلاب را گسترش دهند و با سلطه دشمنان که از این فضا علیه حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی ایران استفاده میکنند، مقابله کنند، بپردازیم باید شروع به مرثیه سرایی کنیم.

 

از باند بازی و درگیری باندهای مختلف از جناح های مثلا انقلابی که بگذریم و از تکفیر دینی و انقلابی مخالفان چشم بپوشیم و به این نکته که اعضای این باند ها تنها به فیو و ریت توئیت های اعضای باند خود میپردازند و از حمایت نخبگان خارج از باند خود به جد پرهیز میکنند کاری نداشته باشیم و به دختران و پسران مذهبی که برای اجرای حکم رهبری در راستای فعالیت در فضای مجازی به توئیتر و اینستاگرام آمده بودند اما در نهایت به روزمره نویسان و هرزنگارانی تبدیل شدند که اختلاط با نامحرمان تحت عنوان داداشی به تنها بخش فعالیت مجازی ایشان تبدیل شده اعتنا نکنیم، میرسیم به غده اصلی این بیماری.

 

اگر به منطق رجوع کنیم، حضور یک انقلابی در فضای مجازی باید برای امری باشد که حضرت آقا اخیرا مجموعه این فعالیت را با عنوان جهاد تبیین تئوریزه فرموده اند. اما تبیین برای چه کسی؟

 

برای خودمان؟

 

برای افراد نا آگاه و دچار شبهه؟

 

برای افراد قشر خاکستری که در محرم سیاه پوش حضرت سید الشهداء میشوند و در خانه سگ از سگ هم نگهداری میکنند؟

 

برای دشمنان و معاندان داخلی؟

 

برای براندازان فارسی زبان که از سرویس های بیگانه بودجه براندازی و اغتشاش میگیرند؟

 

یا برای خارجی هایی که تنها آشنایی ایشان با ایران و ایرانی و نظام حاکمه ایران صرفا از طریق امپراطوری رسانه ای ضد ایرانی، در خلا کار رسانه ای ماست؟

 

البته که جواب روشن است ولی متاسفانه تمام فعالیت مجازی مجاهدان جهاد تبیین خلاصه شده در مباحث درون گفتمانی(خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی!)، یعنی تنها به تولید و بازنشر محتوایی اقدام میکنند که صرفا در میان همفکران خودشان مصرف کننده دارد. از طرف دیگر هم در بخش منشن ها با برانداز ها درگیر مجادلات بیهوده و درگیری های لفظی میشوند و این است تمام جهاد تبیین آنها.

 

گروهی دیگر که کمی روشنتر هستند هشتگ های انگلیسی برای شناساندن ایدئولوژی خود برای غیر ایرانیان منصف دارند که متاسفانه فقط هشتگ انگلیسی است و محتوای توئیت یا پست اینستاگررامی به فارسی است و انتظار دارند در این جهانی که همه دنبال اطلاعات میلی ثانیه ای هستند، این بیگانگان مظالب ایشان را با مترجم های آنلاین ترجمه کرده و از نتیجه فصیح این ترجمه پی به قداست اسلام و نظام جمهوری اسلامی ببرند!

 

و امثال این افراد زیاد هستند که اشاره همه ایشان این مطلب تبدیل به مطلبی طنز میکند و از هدف اصلی دور...

 

از میان لیستی که در بالا ذکر شد، طبیعتا معاندان و افرادی که برای سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی تلاش میکنند باید از لیست جهاد تبیین حذف شوند و به دست متخصصان خوبی که متاسفانه در فضای حزبی و بندی فضضای مجازی به خوبی حمایت نمیشوند سپرده شوند تا به صورت تخصصی مورد عنایت قرار گرفته و از لیست و بحث ما خارج شوند.

 

اما در میان دیگر گزینه های لیست فوق، ابتدا باید یک اولویت بندی کرد.

 

اولین گروهی که باید در حوزه جهاد تبیین برایشان تولید محتوا شود، قشر خاکستری هستند. و البته این محتوا در ادبیات و سبک و سیاق باید با ادبیات درون گفتمانی خودمان تفاوتداشته باشد. ویژگی های این تفاوت ذیلا ذکر خواهد شد.

 

دومین گروه که باید برایشان به به صورت تخصصی تولیدمحتوا صورت بگیرد افراد نا آگاه دچار شبهه هستند. محتوای تولیدی برای این افراد باید از طرف دانشگاهیان و افراد دارای تحصیلات عالیه و آگاه به اقتضای زمان صورت گیرد چرا که این افراد طی سالها فعالیت رسانه ای معاندان برای پذیرش ادله ایشان کانالیزه و حتی شرطی شده اند. ادبیات محتوای تولیدی این گروه باید خاص تر باشد.

 

و درنهایت باید افرادی به زبان انگلیسی به صورت هدفمند اقدام به شناساندن ایدئولوژی انقلاب به جهان کنند و مانند مجاهدان! توئیتری نباشد که برای فردی که نمیداند جنگ ایران و عراق در سال 1980 صورت گرفته یا 1890 یک توئیت 280 کاراکتری درباره شهید ابراهیم هادی میزنند.

 

اما این سبک ادبیات خاص که چندین بار در این مطلب به آن اشاره شد چیست؟

 

بنده در گذشته نیز بارها در محافل و کنفرانس های کوچک و جمع های صمیمی این مطلب را تبیین کردهام که تعامل ما با افراد خارج از گفتمان انقلابی نیازمند ادبیاتی خنثی و فاقد ظواهر دینی و ایدئولوژیکی است و یک ((بسم الله الرحمن الرحیم)) در ابندای متن کفایت میکند. افزودن این عناصر دینی و ایدئولوژیکی باعث میشود تا افراد خارج از گغتمان انقلابی-مذهبی ما با متن ارتباط نگیرند و متن را جانبدارانه بدانند و طبیعتا در مقابل آن جبهه بگیرند که نتیجه آن یا نخواندن مطلب است یا حواندن مطلب صرفا برای ایراد گرفتن از آن و نقد ادله وآرگومان های آن.

 

وقتی برای این قشر هدف مطلب مینویسی یا محتوا تولید میکنیم باید حتما توجه داشته باشیم که مخاطب ما را به عنوان راوی بی طرف ببیند نه به عنوان فردی که به قصد حقنه کردن ادله خودمان و تحمیل عقایدمان به وی دست به قلم برده ایم.

//انتشار مجدد//

والسلام علی من اتبع الهدی

بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه دلم میخواست این مطلب رو بنویسم اما نمیدانم چرا تا الان تاخیر خورده!!!

روی صحبتم با خود فروخته هایی است که پشت اسم خبر نگار پنهان شده اند و با ساختن خبر هایی خنده دار که تنها افرادی کند ذهن تر از آنها ممکن است باورشان کنند!

دوستانه بهتون نمیگم، فرار کنید؟!     ببخشید اشتباه شد.

دوستانه بهتون میگم، دست از این کاری که هم نونش حرامه هم شخصیتتونو زیر سوال میبره(البته نمیدونم روی چیزی که ندارید چقد ممکنه حساس باشید) و هم تو شبکه های اجتماعی مسخرتون میکنه استعفا بدید و به آغوش اسلام برگردید!!! یا اگه دردتون میاد یه انتشاراتی بزنید و وارد کار نوشتن و انتشار رمان های تخیلی بشید.

با خبر های تخیلی که از شما از سال ۸۸ تا ۹۶ و ۹۸ و ۰۱ دیدم، به راحتی میتونید روی مارول و دی سی رو کم کنید.

خداوکیلی کار هر کسی نیست عکس ی بسیجی رو به اسم نیروی حزب الله لبنان (حسین منیف اشمر) به خورد جنبشی ها بده و اینقدر دروغشو تکرار کنه که کم کم جنبشی ها(که ضریب هوشیشون با خیارشور در رقابته) با ماموری که بچه ناف تهرانه حرف بزنه بعد برگرده به دوستش بگه دیدی لهجه عربی داشت!!!

القصه از این خیارشور ها آبی براتون گرم نمیشه و نظام تغییر نمیکنه و شما هم وزیر و وکیل نمیشید و نهایتا چه زن و چه مرد درحال زدن هشتگ me too از پا درمیایید.

برید دنبال کار و کاسبی که بهتون معرفی کردم.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آدرس وبلاگ قبلی : http://politicintel.blogfa.com

آدرس کانال روبیکا: http://rubika.ir/explanation

 

یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مدتیست که سعی میکنم مظالب وبلاگ قبلی را که سالهاست یار و همراه من بوده را به این وبلاگ جدید انتقال دهم اما به دلایل فنی مقدور نشد و ارسال مطالب آن به عنوان پست نیز برایم ناخوشایند بود؛ چون اکثر مطالب آن وبلاگ در تاریخ و زمان خودشان معنی داشتند و ارسال مطلبی در این وبلاگ با تاریخ جدید، اما مربوط به اتفاقی در چند ماه یا سال گذشته به نظرم بسیار غیر حرفه ای آمد. لذا لینک وبلاگ را در قسمت لینک های این وبلاگ جدید قرار میدهم تا مخاطبان در صورت تمایل بدان مراجعه کنند.

 

اما درباره تاخیر طولانی مدتم در وبلاگ! 

اولا گرفتاری های زندگی و کارهای فشرده و ثانیا فعالیت در سایر مجاری شبکه های اجتماعی. اما هیچ چیز نمیتواند جای وبلاگ را بگیرد.

برای کسانی که از بدو آشنایی شان با اینترنت اینستاگرام و توییتر(اکس) را دیده اند و دهها مثال قابل اعتنای بومی آنها را استفاده کرده اند، ممکن است وبلاگ نویسی عملی غیر قابل درک به نظر بیاید. ولی برای من و امثال من که در سال های طلایی اینترنت وارد این دنیای شگفت انگیر شدیم، وبلاگ هنوز هم همان پنجره رو به جهان است و هیچ ابزار و برنامه ای نمیتواند جای آن را بگیرد.

 

اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 بود. کامپیوتر ها ابزار هایی بودند دور از دسترس و اینترنت یک پدیده ناشناخته. و سرعت اینترنت هم در حدی بود که لود شدن صفحه اصلی گوگل تقریبا 2 دقیقه طول میکشید و باز کردن یک عکس چند دقیقه ما را مشغول میکرد. دانلود کردن یک برنامه 6 مگابایتی میتوانست یک ساعت وقتتان را بگیرد. بعد ها پیشرفت هایی صورت گرفت. مسنجر یاهو دنیا را متحول کرد و فلش هایی با 128 مگابایت حافظه به بازار آمدند و کامپوتری هایی با یک گیگابایت رم که افسونمان میکرد. و اینترنتی نوپا بود اما آزاد از الگوریتم و سانسورشیپ و متا دیتا ها و تبلیغات هدفمند و بدون اشتراک های پولی و شرکت های دیوانه مونوپل کردن همه چیز.

و به عنوان کسی که در آن جهان نفس کشیده، وبلاگ نویسی هنوز هم همان حس خوشایند را دارد. حس اشتراک بدون چشمداشت دانسته ها!!!

تعبیر حدیث مبارک "الزکات العلم نشره" و آزادی به قاعده و تلاش برای بهتر شدن و نه صرفا جلب توجه و ترحم که این روزها به معنی واقعی کلمه تبدیل به سرطان سبک زندگی نسل بشر شده.

 

والسلام