My World, My Rules

نظرات تخصصی و تحلیل وقایع، نوشته های مربوط به حوزه های تخصصی و علایق شخصی من!

نظرات تخصصی و تحلیل وقایع، نوشته های مربوط به حوزه های تخصصی و علایق شخصی من!

My World, My Rules

Political Science Master degree
International Law Ph.D. student
National Security Researcher
Intelligence Analyst
IRGC

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا مردم از قشر های اجتماعی و مالی و طبقاتی مختلف تا این حد به تئوری های توطئه علاقه مند هستند و اینگونه با حرارت اقدام به تولید و گسترش و نشر و شاخ و برگ دادن به این قبیل توهمات میکنند؟

توهماتی مانند وجود گروه قدرتمندی از چند خانواده ابر ثروتمند که دور هم جمع میشوند و برای جهان تعیین تکلیف میکنند. مانند گروه ۳۰۰

مراکز مخفی که اعضایی در کشور های مختلف دارند و اراده خود را به کشور ها تحمیل میکنند. مانند بیلدربرگ ها و کارنگی ها و راکفلر ها.

جوامع مخفی با لژ ها و نمایندگی هایی در تمام کشور ها و مناطق که در راستای آرمان آن جامعه مخفی در کشور خود اعمال نفوذ میکنند. مانند فراماسونری و جامعه منحل شده ایلومناتی(اتحادیه دانشمندان ضد کاتولیک اروپا در قرون وسطی).

دلیل این قبیل باور ها در میان این طبقات و گروه های مختلف اجتماعی دو چیز است. اولین مورد که عینی ترین مورد است، وجود افراد و حزب هایی قدرتمند و با نفوذ در همه جای جهان است که باعث میشود انسانها به این نکته باور کنند که دست هایی بالاتر از این دست نیز وجود دارد.

اما نکته دوم که فلسفی تر است این است که انسانها به این دلیل دوست دارند تصور کنند که فرد یا گروهی تمام قدرت را در دست دارد این است که در حقیقت از این نکته میترسند که هیچکس صاحب کنترل نباشد و آنها در کائوس زندگی کنند.

یکی از رایج ترین مثال ها در این زمینه مثال هواپیماست. (ترجیح میدهم وقتی در هواپیما در ارتفاع 25000 پایی هستم، یک کمک خلبان مست در کاکپیت باشد تا  اینکه هیچ کس پشت سکان نباشد.)

ترس از نداشتن کنترل بسی سهمگین تر از تصور زندگی زیر یوغ اراده انسانهایی ثروتمند و دیو سیرت است.

این تصور برای غیر مسلمانان طبیعی است. اما اینکه مسلمانان هم به این نوع تئوری ها میپردازند جای تعجب دارد.

مسلمانانی که اعتقاد دارند هیچ اراده و قوه ای خارج اراده الهی وجود ندارد و این اراده را هم به چشم دیده اند، به این قبیل اوهام وقعی نمینهند.

همانطور که تمام قدرتهای جهانی مثلا کنترل کننده حهان اراده داشتند رژیم پهلوی ساقط نشود. ولی شد.

همانها تمام قدرت خود را بکار گرفتند که نظام اسلامی را ساقط کنند ولی نه تنها ساقط نشد که رشد کرد و بالید.

تمام این قدرتها اراده داشتند غرب آسیا را به تصرف دراورده و تجزیه کنند. ولی در پروژه سوریه، همه دنیا گفتند اسد باید برود، و تنها یک مرد خدا پرست که رهبر مسلمانان است گفت اسد باید بماند تا مردم با انتخابات آینده خود را تعیین تکلیف کنند. توکل این مرد در برابر اراده تمام آن قدرت ها برتری یافت و حیله همان قدرتها در هم شکست.

حتی خداوند قادر با دست خود این دشمنان کار خود را پیش میبرد. مانند زمانی که آمریکا نظام صدام را ساقط کرد و ایران در عراق گسترش و محبوبیت یافت و با حیله داعش نیروی نیابتی قدرتمند و مشروعی در عراق برای خود فراهم کرد.

القصه، هرچقدر این جوامع و گروه های مخفی وجود داشته باشند یا نه، اراده کنند یا نه، اراده خداوند متعال بر تمام اراده ها برتری دارد.

والسلام علی من التبع الهدی

بسم الله الرحمن ارحیم

شبکه مجازی، جایی که به همه انسان ها فرصت داد خود حقیقی و ذات پنهان خودشان را نشان دهند. و همه ما معظلات پیرامون این مورد را به کررات از مجاری مختلف خوانده و شنیده ایم. اما یک روی دیگر این سکه، عادت کردن انسان ها به نظر دادن در مورد همه چیز است. به حدی که خیال میکنند وظیفه دارند در هر بحثی حتی در دنیای حقیقی وارد شده نظرات خود را ارایه دهند.

در  این بین چند مشکل وجود دارد. انسان های حس گرا که میتوانند درک کنند که در مسائل مادی که تخصص ندارند، باید کمتر نظر بدهند چون امری تخصصی است. اما چون این حس مادیت در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی و دینی و فرهنگی وجود ندارد، همه این افراد حس  میکنند که میتوانند مانند یک کارشناس در مورد زوایای مختلف آن مسئله نظر دهند.

مثلا وقتی یک راننده تاکسی بگوید همه جراحان قلب اشتباه میکنند که برای عمل قلب باز سینه را میشکافند و قفسه سینه را باز میکنند و به نظر من بایداز پهلو شکافند و بین و دو دنده جک بزنند، همه به چشم دیوانه به وی نگاه کرده با تشر ساکتش میکنند، اما وقتی یک فرد عادی دیگر با تخصصی دیگر مانند قصابی، میگوید که گناه و ثواب معنی ندارد و خدایی که بخشنده است نباید با تارک صلات شارب خمر برخورد نماید، هیچکس به وی به چشم دیوانه نگاه نمیکند.

یا وقتی که یک دانشجوی دانشگاه غیر انتفاعی که حتی کتاب های درسی خود را نیز کامل نمیخواند، چه رسد به مطاله آزاد و نهایت کتابی که خوانده از مجموعه چرندیات برایان تریسی و داون هاردی و در حد تهایت پائولو کوئیلو است، در مورد ماهیت دین و اوهام بودن این مسائل و حقانیت متریالیسم دیالکتیک صحبت میکند و کسی که تاریخ تاسیس و انحلال سه سلسله پادشاهی اخیر کشورش را نمیداند از جبر تاریخ برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران استدلال می آورد و یا نظریات دیکته شده توسط دیکتاتوری های رسانه ای را بلغور میکند، هیچکس مانند نگاهی را که به راننده تاکسی که در مورد جراحی قلب نظریه داشت را به این دانشجو نمیکند.

 

چرا؟

به دو دلیل. شاید هم سه دلیل.

اول اینکه این مسائل مادی نیستند تا چشم دنیا بین این افراد با دیدن بدیهیات به عمق چرندیات پی ببرد.

دوم، دادن نظریه چرت و پرت رایگان است و مالیات و گمرک ندارد.

سوم...متاسفانه کسی به چرندیات و چرت و پرت و خزعبلات آلرژی ندارد.